به گزارش خبرگزاری شبستان، حجت الاسلام والمسلمین «محی الدین بهرام محمدیان» مشاور ستاد اقامه نماز در امور برنامه ریزی و نماز نسل نو، در گفتگویی، شیوه های پاسخگویی به پرسش جوانان را تشریح کرد.
مشکلات اعتقادی جوانان را چگونه باید پاسخ داد؟
پرسش هایی که برای فهمیدن و یا یادگرفتن باشد یک نوع جواب می خواهد، ولی پرسشهایی که برای دیده شدن یا ایجاد شبهه یا به زحمت انداختن دیگران مطرح شود، پاسخی با روش های متفاوت می طلبد.
در نوع اول باید پاسخ دقیق، سنجیده و متناسب با ظرفیت فکری، ذهنی و علمی پرسشگر باشد و فطرت جوان پرسشگر، مخاطب پاسخ باشد، یعنی با قضاوت از ظاهر یا لحن و کلام ارائه جواب نشود.
در این نوع پاسخ ها استفاده از بدیهیات، محسوسات و ملموسات، مثال های تقریب کننده به ذهن و صد البته متقن و دقیق باید استفاده کرد و از هرگونه خطابی که شائبه کوچک شمردن طرف مقابل و یا سطحی انگاشتن پرسش ها تلقی شود باید اجتناب کرد.
اما در مورد گروه دوم ضمن اینکه باید پاسخ علمی و دقیق باشد، اصرار به قانع کردن و مجاب کردن سوالکننده ضرورتی ندارد، چون این نوع سوالها برای دریافت پاسخ نیست و پرسشگر یا میخواهد سواد و آگاهی طرف خود را اندازه بگیرد و یا اینکه به همت قرضی در پی دست انداختن یا طرح یک شبهه است که دیگران را به زحمت بیاندازد. برای جلوگیری از خطای شخص ثالث باید جواب داد، اما برای پرسشگر نباید اصرار کرد تا قانع شود.
شبیه این مطلب را در روایات نقل کرده اند که فردی از حضرت علی علیه السلام پرسید طعم و مزه آب چگونه است؟ حضرت فرمود: برای فهمیدن و یاد گرفتن سوال کن نه برای زحمت انداختن و خود نشان دادن! طعم آب، طعم زندگی است، از همین روایت معلوم میشود برخی به قصد فهمیدن پرسش نمی کنند اما بهتر است به احترام سوال پاسخ داد.
برخی پرسش هایی را مطرح می کنند که واقعاً برای آنها سوال است، اما ذهن و فکر آنان مناسب دریافت پاسخ علمی نیست. با آنها باید چگونه برخورد کرد؟
بله، باید پذیرفت که ذهن انسان جوال است، در پرسشگری حد و مرز نمی شناسد. گاهی سوال هایی می کند که آنها پاسخ دارند ولی پاسخ آنها نیازمند مقدماتی است که پرسشگر بفهمد. در سیره معصومان علیهم السلام از این پرسش و پاسخ دیده می شود.
اولین نکته این است که حتماً به ظرفیت ذهنی و فکری پرسش کننده توجه شود وگرنه پاسخ غیر قابل فهم برای شخص، موجب مشکلات دیگر فکری و یا رفتاری می شود.
هرچیز بلوغ خود را لازم دارد، البته اگر به آن مرتبه بلوغ نرسد قابل فهم و درک نمی شود. مثلاً یک دانشمند برای دستیابی به جواب مسئلهای آزمایش های مکرر را انجام می دهد و برخی از مواد یا لوازم در فرایند آزمایش خراب میشوند و دور ریخته می شوند. اگر کودکی که از نحوه کار علمی، تجربی آگاه نباشد که باید برای رسیدن، آزمایش و تجربه کرد و در این روش خطا و آزمون اتفاق می افتد، حتماً با خود این گمان را میکند که چرا این دانشمند این وسایل را از بین میبرد؟
این مطلب را شما در ارتباطات عاطفی پدر و مادر فرض کنید که مقابل نگاه کودکان خردسال اتفاق بیافتد. آنها گمان می برند که نا صواب است، اما معنای آن در دوره جوانی و بلوغ برای آنها قابل فهم می شود. پس باید در جوابگویی به این بلوغ فکری و ظرفیت ذهنی توجه داشت.
بعد از سنجیدن این ظرفیت فکری و روحی لازم است به ساده سازی پرسش پرداخت، ساده سازی کمک می کند مفاهیم انتزاعی و معقول به سطح محسوسات برای درک و دریافت بهتر کمک کند.
نکته دیگر پاسخ های گام به گام و استفاده از تمثیل و تشبیه است. مشابه سازی پرسش ها با آنچه مخاطب آن را می شناسد و ارائه پاسخ آنها در آماده سازی ذهن کمک می کند و در دانش آموزان دوره متوسطه تعیین سیر مطالعاتی برای زمینه سازی فهم پرسشهای اساسی نیز شیوه نتیجه بخشی است.
در دعوت به نماز تاکید به انجام مستحبات چقدر ضرورت دارد؟ آیا پافشاری به آنها مثل نماز اول وقت و امثال آن ضروری است؟
در دعوت به نماز آنچه مهم است این است که پاسخ این پرسش که چرا نماز بخوانیم؟ برای مخاطب مهم شود. بعد از فهم این مهم می توان وظیفه تسهیلگری را پی گرفت. گاهی تسهیل اقامه نماز به جماعت خواندن یا در اول وقت خواندن است، گاهی نه. اجازه دادن و ترغیب به اقامه نماز در منزل یا موسع دیدن وقت نماز در اوقات شرعی است.
مثلاً دانش آموزی که دچار وسواس است از وضو گرفتن در مدرسه و یا از آلودگی در محیط وحشت دارد، باید او را ضمن اینکه کمک کرد که این وسواس از او برطرف شود باید یا شرایط مطلوب تری را در محیط مدرسه فراهم آورد یا او را برای خواندن نماز با آرامش در منزل اجازه داد. گاهی نماز طولانی موجب سختی و کلفت برای مامومین می شود باید امام نماز را به اختصار یعنی با کاستن از مستحبات اقامه کند. خب در اینجا تاکید بر مستحبات ضرورتی ندارد.
آموزش نماز در مدرسه چقدر ضرورت دارد؟ این آموزش ها آیا از طریق کتاب های درسی به اندازه کافی ارائه شده است؟
آموزش نماز حتما لازم است و در پایه سوم ابتدایی در درس هدیه های آسمانی و قرآن، آموزش نماز همراه با تصویر و نرمافزارهای صوتی به صورت کامل ارائه می شود.
در پایه های دیگر نیز درباره نماز اعم از احکام و آثار و اسرار نماز مطالبی ارائه شده است، همچنان که در مدارس نیز معمولا همراه با جشن تکلیف نماز جماعت نیز برگزار می شود.
اما آنچه مهم است باید یادآوری بکنم این است که نماز از جنس آموزش صرف نیست، بلکه نماز یک امر تربیتی است. ما نباید تربیت دینی را به سطح تعلیمات دینی فرو بکاهیم و عناصر ذی سهم در تربیت کودکان را از هم منفک و جداسازی کنیم.
تربیت باید از خانواده شروع بشود، مدرسه تنها متکفل تربیت نیست و نمی تواند باشد و اساساً صلاحیت کامل برای تربیت را نیز دارد. خانواده رکن اساسی تربیت مدرسه، مکمل آن و فضای رسانهای و اجتماعی زمینه ساز و نهادهای دینی مانند مسجد و هیئت های مذهبی میدانهای ظهور و تقویت تربیت دینی هستند. در یک سامانه هوشمند باید این مجموعه را با هم دید و تعریف نقش کرد.
نظر شما