خبرگزاری شبستان-فرهنگ و ادب:پیروزی انقلاب اسلامی نقطه عطفی در تاریخ ایران و جهان بود که بخش مهمی از تاثیرات خود را در عرصه هنر نشان داد.با پیروزی انقلاب،فساد موجود در فیلمها و فضای سینمای ایران باعث شد که بسیاری سخن از تعطیلی سینما به زبان بیاورند و ایران را بدون سینما بخواهند.هوشمندی و آینده نگری امام خمینی(ره)که به قدرت و تاثیر سینما آگاه بود باعث شد ایشان در اولین سخنرانی مهم خود در ایران در 12 بهمن 1357 به سینما اشاره کنند و جمله معروف ایشان که«ما با سینما مخالف نیستیم،با فحشا مخالفیم»تدوام حیات سینما در ایران اسلامی را تضمین کرد.
گسترش فساد در سینمای ایران قبل از انقلاب،معماران سینمای پس از انقلاب را وادار به گذاردن قوانین سختی برای سینما کرد.سابقه سینمای هالیوود که ستاره سازی،فساد را در آن به وجود آورده بود پیش چشم معماران این سینما بود که باعث شد در قوانین خود جلوی هرگونه ستاره سازی از بازیگران زن یا مرد را بگیرند و سینمای ایران در دهه شصت و بیشتر دهه هفتاد به دور از حاشیه بود.
ساخت و نمایش فیلم«عروس»توسط بهروز افخمی در پایان دهه شصت،نوید تغییر در سینما بود.در این فیلم برای اولین بار پس از انقلاب نماهای نزدیک از چهره بازیگر زن وجود داشت و موضوع آن که جوان تازه به دوران رسیده ای را منتفع از جنگ و در آرزوی زندگی بهتر نشان می داد،موضوعی جذاب بود.نیکی کریمی که از دوستان خانوادگی جمشید گرگین بود و توسط او به افخمی معرفی شد،تبدیل به اولین ستاره زن سینمای ایرن پس از انقلاب شد.
این موضوع بسیاری از تندروان و متعصبان را ناراحت کرد و تعدادی همین چند نمای نزدیک را زمزمه های بازگشت مجدد فساد به سینما دانستند.این انتقادات به حدی زیاد و بعضا غیر منطقی بود که وقتی سید شهیدان اهل قلم،مرتضی آوینی در مصاحبه ای«عروس»را نمونه سینمای مطلوب دانست،عده ای گفتند فیلم عروس را دوست داشته یا خود عروس؟
سینما ایران به حیات خود ادامه می داد تولیداتش با افت و خیز هایی ادامه داشت با ساخت فیلمهای شاخصی مانند«آزانس شیشه ای»در آن دوران ،آرام آرام زمزمه های تغییر در سینمای ایران به گوش رسید.
دوم خرداد سال 76 با انتخاب سید محمد خاتمی به عنوان رییس جمهور،دورانی در کشور اغاز شد که آن را دوران اصلاحات نامیدند.در این دوران تغییر فضای سیاسی کشور تاثیر مهمی بر فرهنگ ایران داشت و سینمایی که بسیاری از قوانینش تغییر کرده بود،کاملا شکل و شمایل جدیدی پیدا کرد.این سینما جدید پر از ستارگان نوظهور و چشم آبی بود که با دادن پول به کارگردان و تهیه کننده در فیلمها حاضر می شدند و بازیگران زنی که بدون هیچ گونه توانایی در بازی و هنر خود،تنها با تکیه بر جذابیتهای ظاهری در فیلمها حاضر می شدند.
نمایش بعضی از صحنه های مساله دار که که ابتدا به بهانه نمایش مشکلات و معظلات جامعه و به اصطلاح نقد اجتماعی در بعضی فیلمها وجود داشت باعث شد که در پایان دوران اصلاحات،برخی از سخیف ترین آثاری که به سختی می شد آنها را
فیلم سینمایی دانست راهی پرده های سینما شود و سینما که روزگاری سرگرمی سالمی برای خانواده ها بود،با بحران ریزش مخاطب روبرو شود.
اما بزرگترین لطمه به سینمای ما از سوی همان بازیگرانی بود که به اصطلاح«نخوانده ملا بودند»و با اتکا به دسته چک و پارتی بازی،راه خود را روی پرده نقره ای باز می کردند.این ستارگان زن و مرد نوظهور که درس خوانده مکتب خیابان و خیانت بودند،جذابیتشان در نوع نگاه خمار و لبخند زیبایشان بود که با جراحی بینی و گونه گذاری صاحب آن شده بوند یا تنها با عشوه گری و خرامیدن روی پرده کسب جذابیت می کردند.ورود این افراد به کاری که سالها بسیاری از دست اندرکارانش با نجابت و پاکی روزگار می گذراندند،فساد فراوانی را وارد سینما کرد که چون سرطان بر پیکره سینمای ایران دست انداخت.بسیاری از بازیگران لایق در این زمان به خاطر نداشتن تمکن مالی برای رشوه دادن به کارگردان یا دستیارش محو شدند و جوانان با استعدادی که علم و هنر بازیگری را با هم داشتند،تنها به جرم آشنا نداشتن پشت درهای بسته استودیوهای فیلمسازی ماندند.
دولت نهم در شرایطی روی کار آمد که سینمای ایران مانند یک بیمار نیمه جان،آخرین نفسهای خود را می کشید.
پایان پیام/
نظر شما