حضرت حق در خطاب به حضرت ختمی مرتبت (صلی الله علیه و آله) چنین فرمود:قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فی الْقُرْبى
ابن عباس گفته است که وقتی این آیه نازل شد، از رسول خدا (ص) پرسیدند: اینان که خداوند به دوستیشان فرمان داده است کیانند؟
فرمود: على و فاطمه و فرزندانشان.
ملا عبدالرزاق کاشانی(قدس سره) در کتاب تأویلات خود – که به غلط به تفسیر ابن عربی مشهور شده است- اشاره می کند که در کریمه مذکور، استثناء منقطع است و معنای آن نفی اجر است، یعنی حضرت صلی الله علیه و آله اصلا اجری نمی خواهد، زیرا ثمره مودت قربی به خود امت باز می گردد، زیرا سبب نجات خود ایشان است.
و این بدان دلیل است که مودت، اقتضای مناسبتی روحانی میان ایشان می کند که موجب می شود که در محشر با هم محشور گردند، زیرا چنانکه حضرت علیه الصلاة و السلام فرموده است که : انسان با آنچه که دوستش می دارد محشور می گردد، پس صحیح نیست که ما مودت را اجر رسول اکرم صلی الله علیه و آله بدانیم.
و ممکن نیست کسی که روحش کدر شده و از مرتبه ایشان دور گشته است، حقیقتا محب ایشان باشد و ممکن نیست آنکه روحش نورانی گشته و به خداوند معرفت پیدا نموده است، به ایشان محبت نورزد، زیرا ایشان اهل بیت نبوت و معادن ولایت و فتوت می باشند و ....
لذا بنابر بیان عارف کاشانی، محبت به صدیقه طاهره سلام الله علیها موجب مناسبتی روحانی با ایشان می گردد که موجب آن می گردد که محبین ایشان در محشر با ایشان محشور گردند.
در زمینه آثار محبت به حضرت زهراء روایات بسیار جالبی نقل شده است که از جمله آن است که:
از سلمان فارسى روایت شده که پیامبر فرمود: اى سلمان هر کس فاطمه را دوست دارد او در بهشت است با من و هر کس او را دشمن دارد او در آتش است اى سلمان دوستى فاطمه در صد جا فایده دارد که آسانترین آن مکانها هنگام مردن، قبر، میزان، از قبر بیرون شدن، صراط و حساب است.
پس هر کس که دخترم فاطمه از او خوشنود باشد من از او خوشنودم و هر کس که من از او خوشنود باشم خداوند از او خوشنود است و هر کس که فاطمه بر او خشمگین باشد من بر او خشمگینم و هر کس که من بر او غضبناک باشم خداوند بر او غضب کند پس واى بر آن کس که بر فاطمه و شوهرش امیر المؤمنین على ستم کند واى بر آن کس که بفرزندان فاطمه ستم کند واى بر آن کس که به شیعیان فاطمه ستم کند.
روایت دیگر:
امام صادق علیه السّلام فرماید: جابر بن عبد اللَّه به امام باقر علیه السّلام عرض کرد:
جانم به فداى تو اى فرزند رسول خدا! از تو مىخواهم تا در باره فضل و برترى جدّهات فاطمه علیها السّلام حدیثى برایم نقل کنى که شیعیان از شنیدن آن خوشحال شوند.
امام فرمود: اجدادم از رسول خدا نقل کردهاند که ایشان فرمود:
هنگامى که روز قیامت فرا مىرسد منبرهایى از نور براى پیامبران بر پا خواهد شد، در آن روز منبر من از منبر همه انبیا بالاتر خواهد بود، پس خداى متعال خواهد گفت:
اى محمّد! برخیز و سخنرانى کن، من در آن روز خطبهاى ایراد خواهم نمود که هیچ یک از پیامبران شبیه آن را نشنیده باشند.
سپس منبرهایى از نور براى اوصیاى انبیا نصب خواهد شد که منبر وصىّ من على بن ابى طالب در وسط آنها و بالاتر از همه خواهد بود، آنگاه خداوند مىگوید: اى على! خطبهاى بخوان، و على علیه السّلام خطبهاى ایراد خواهد نمود که تا آن زمان کسى از اوصیا شبیه آن را نشنیده باشند. سپس منبرهایى از نور براى فرزندان انبیا بر پا خواهند کرد پس دو منبر براى حسن و حسین بر پا مىشود و سپس به آنها گفته مىشود که برخیزند و خطبهاى ایراد نمایند و از آن دو خطبهاى صادر مىشود که هیچ یک از فرزندان انبیا و مرسلین مثل آن را نشنیدهاند.
سپس جبرئیل ندا مىدهد: فاطمه دختر محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم کجاست؟ خدیجه کجاست؟ مریم کجاست؟ آسیه کجاست؟ امّ کلثوم مادر یحیى بن زکریا کجاست؟ وقتى آنها همه برخاستند خداوند متعال مىفرماید: اى اهل محشر! در این روز کرامت از آن کیست؟
محمّد، على، حسن و حسین مىگویند: کرامت مخصوص خداوندى است که یگانه و قهّار مىباشد. پس خداوند مىفرماید: اى اهل محشر! من عزّت و کرامت را براى محمّد، على، حسن و حسین و فاطمه قرار دادم، پس سر خود را فرود آورید و چشم خود را ببندید تا فاطمه به سوى بهشت رود.
در این هنگام جبرئیل ناقهاى از بهشت، براى حضرت فاطمه آماده مىکند و دو پهلوى آن را با بهترین پارچهها و زینتهاى بهشتى پوشانیده و آن را مىنشاند و فاطمه بر آن سوار مىشود.
آنگاه در حالى که اطراف شتر را هزاران فرشته پر کردهاند، حضرت فاطمه علیها السّلام به سوى بهشت مىرود ولى هنگامى که بر در بهشت مىرسد پشت سرش را مىنگرد، و در این حال خطاب مىرسد: اى دختر حبیب من! براى چه توقف کرده و پشت سرت را مىنگرى در حالى که من فرمان دادم تا داخل بهشت شوى؟
فاطمه مىگوید: پروردگارا! دوست دارم در چنین روزى قدر و منزلت من شناخته شود.
خداوند مىفرماید: اى دختر حبیب من! بازگرد و در میان اهل محشر بنگر، و هر کسى که محبت تو یا یکى از فرزندان تو را در دل دارد دست او را بگیر و داخل بهشت نما.
امام باقر علیه السّلام فرماید: اى جابر! به خداوند سوگند که فاطمه در آن روز شیعیان خود را به گونهاى از میان اهل محشر جدا مىکند و نجات مىدهد که پرنده دانههاى نیکو را از میان دانههاى بىارزش جدا مىکند.
هنگامى که فاطمه با شیعیانش بر در بهشت مىرسند خداوند در دل شیعیان فاطمه القا مىکند که بایستند، پس آنان مىایستند و پشت سر خود را مىنگرند، خداوند عزیز و بزرگ مىفرماید: اى دوستان من! براى چه پشت سر خود را مىنگرید در حالى که من شفاعت فاطمه را در باره شما پذیرفتهام.
شیعیان جواب مىدهند: پروردگارا! ما دوست داریم که در این چنین روزى قدر و منزلت ما شناخته شود.
خدا مىفرماید: پس بازگردید و هر کسى را که شما را براى دوستى فاطمه دوست مىداشته، و هر کسى را که براى محبت فاطمه شما را اطعام کرده و یا پوشانیده، و یا جرعهاى آب به شما داده، و یا در غیاب شما از شما دفاع و حمایت کرده، دست آنان را بگیرید و داخل بهشت نمایید.
امام باقر علیه السّلام مىفرماید: به خداوند سوگند که در محشر، از میان مردمان کسى باقى نمىماند مگر اشخاص شکّاک، کافر و منافق.
پس وقتى این سه گروه مىبینند که چگونه مؤمنان به شفاعت فاطمه و شیعیان نجات مىیابند مىگویند: «ما شفیع و دوست مهربانى نداریم، اى کاش چارهاى مىداشتیم و از مؤمنین محسوب مىشدیم».
امام محمّد باقر فرموده: هیهات، هیهات! که آنچه را مىخواهند به آن نخواهند رسید و حتّى اگر بازگردانده شوند و فرصت دیگرى به آنها داده شود باز همان اعمالى را انجام خواهند داد که پیش از آن انجام دادهاند که خداوند متعال فرماید: «اگر برمىگشتند باز مشغول همان کارى مىشدند که نباید بشوند، همانا ایشان دروغگویانند».
در روایت دیگری که سند آن به حضرت امیر علیه السلام منتهی می گردد، در ضمن اشاره به شفاعت حضرت زهراء، حضرت می فرمایند که ِ ... یَوَدُّ الْخَلَائِقُ أَنَّهُمْ کَانُوا فَاطِمِیِّینَ یعنی در آن هنگام خلایق آرزو می کنند که ای کاش از فاطمیین بودند.
ارشاد القلوب-ترجمه رضایى، ج2، ص: 167
تأویلات ملا عبدالرزاق کاشانی که با عنوان تفسیر ابن عربی چاپ شده است، ج2، ص: 231 زندگانى حضرت زهرا علیها السلام ( ترجمه جلد 43 بحار الأنوار) ترجمه روحانى، صص 344-342
بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج43، ص: 227
م.ه.توکلی
نظر شما