خبرگزاری شبستان: موقعیت مهم ژئوپلتیکی و استراتژیکی مصر در جهان اسلام و جایگاهش در اتصال آفریقا و غرب به خاورمیانه همیشه این کشور را به عنوان مهره و وزنه ای حایز اهمیت در منطقه مطرح کرده است؛ به همین دلیل این کشورهمیشه در سالهای متمادی کانون توجه اعراب و غرب بوده است از این رو سرویس بین الملل خبرگزاری شبستان بر آن شد تا به بازخوانی رویدادهای مهم و زوایای انقلاب مصربپردازد. در بخش اول این گزارش مروری اجمالی بر آغاز تحولات و قیام و براندازی حسنی مبارک خواهیم داشت.
کشور مصر پس از "جمال عبدالناصر" شاهد تحولات زیادی در رویکردهای سیاسی و دیپلماتیک خود به بود، به طوری که در زمان ریاست "انور سادات" رئیس جمهوری مخلوع مصر که به دست خالد اسلامبولی کشته شد، توافقنامه ننگین کمپ دیوید بین سادات و بگین و کارتر امضا شد، توافقنامه ای که مصر را تا امروز پایبند خودش کرده است؛ پس از سادات، زمان ریاست "حسنی مبارک" رسید.
حسنی مبارک 30 سال خفقان سیاسی، دیکتاتوری، اقتدارگرایی، تضعیف جامعه مدنی، سلب آزادیهای مطبوعات و فعالیتهای حزبی را بر مصر حاکم کرد؛ تا ملتش چاره ای جز قیام علیه او و نظامش را نداشته باشند.
آغاز تحولات در مصر
اعتراض ها و تنش های سیاسی در کشور مصر تنها به یکسال پایانی دوره مبارک برنمی گردد؛ بلکه صحنه سیاسی مصر از سالها پیش دستخوش ناآرامی ها و اعتراض های گسترده مردمی بود.
مبارک با وجود اینکه در انتخابات پارلمانی سال 2005 میلادی فضای باز سیاسی را ایجاد کرد تا همه طیف ها و جریان ها در این انتخابات شرکت کردند و همین مسئله باعث شد تا الاخوان المسلمین 88 نماینده را وارد پارلمان کند؛ اما در سالهای بعد یعنی سال 2007 میلادی فضای سیاسی بسته ای را حاکم کرد و بسیاری از گروه های مخالف را سرکوب و بازداشت.
اگر مبارک سال 2005 میلادی فضای باز سیاسی را ایجاد نکرده بود؛ زودتر از آنچه تصور می شد باید شاهد فروپاشی نظام پوسیده دیکتاتور مصر می بودیم.
نظامی که باعث شده بود، ملت مصر اعتراض هایی زیادی نسبت به نحوه حکومت داری آن داشته باشند؛ اعتراض به همه چیز، اعتراض به تلاش رژیم مبارک برای جانشین کردن "جمال مبارک" فرزند حسنی مبارک، به جای پدرش در جایگاه ریاست جمهوری، اعتراض به همدستی مصر و اسرائیل د رمحاصره نوار غزه، اعتراض به فساد گسترده در دستگاه های دولتی ، اعتراض به گرانی و پایین بودن دستمزدها و اعتراض به تمدید حالت فوق العاده و مدیریت کشور و زیرپا گذاشتن قوانین مدنی و بازداشت محالفان رژیم و اعتراض به هزاران مسئه دیگر. این اعتراض ها به قدری بود که در خیابان ها شعار«دیگر بس است!» دیده می شد؛ شعاری که به جریان سیاسی و اجتماعی الکفایه تبدیل شد.
اما سال 2010 و مسئله "خالد سعید" شهروند مصری شهر اسکندریه که از سوی افراد پلیس شکنجه و به قتل رسیده بود، آغاز تحولات مصر به شمار می آید، مسئله ای که موج تظاهرات ها و اعتراض را ایجاد کرد، موجی که خاموش نشد و به سراسر مصر کشیده شد و احزاب و جریان های سیاسی مخالف رژیم مبارک با استفاده از این موضوع موج اعتراض ها را گسترده تر کردند.
اگر چه رژیم مبارک همه تلاش خود را به کار برد تا با بازداشت دو پلیس این قائله را پایان دهد اما حادثه دیگری در شهر منصوره و ضرب و شتم یک جوان و پرتابش از طبقه سوم یک ساختمان که به مرگ او انجامید، باعث شد تا این اعتراض ها و تظاهرات ادامه پیدا کند.
روند این اعتراض ها درحالی جسته و گریخته ادامه داشت که موج اعتراض ها در تونس علیه حکومت 23 ساله "زین العابدین علی" نیز بالا گرفته بود و قیام مردم تونس که جرقه اصلی اش با خوسوزی"محمد بوعزیزی" دستفروش شهر سید بوزید تونس رقم خورد، کمتر از یکماه به سرنگونی نظام دیکتاتوری زین العابدین علی منجر شد و همین امرباعث شد تا جرقه آتش زیر خاکستر در مصر نیز زده شود و ملت مصر برای براندازی مبارک قیام کنند.
قیام مصر و براندازی مبارک
پس از پیروزی انقلاب تونس در 14 ژانویه 2011(24 دی 89) و فرار دیکتاتور تونس به عربستان، اقدام خودسوزی مشابه نیز در مصر رخ داد تا بیانگر تحت فشار بودن مردم این کشور باشد. ملت مصر پس از این حوادث تلاش های خود را مضاعف کردند و به تظاهرات ها خود نظم بیشتری دادند تا بتوانند پایه های پوسیده نظام دیکتاتوری 30 ساله مبارک را متلاشی کنند.
تظاهرات مداوم هزاران مصری در خیابان ها و محاصره مراکز مهم و تداوم اعتصابات به جایی رسید که مقابله ارتش مبارک با آنها نیز تاثیری نداشت. به طوری که دامنه تظاهرات روز به روز گسترش یافت تا جایی که نیروهای سنتی مانند شیخ الازهر که در ابتدا تظاهرات علیه مبارک را حرام دانسته بود، به معترضین پیوسته و از مبارک خواسته که حکومت را رها کند.
پس از گذشت مدتی از آغاز انقلاب 25 ژانویه 2011(پنجم بهمن 89)، درگیری ها میان مردم و پلیس و ارتش به گونه ای بود که به نظر می رسید که ارتش نمی خواهد بر روی مردم بی دفاع آتش بگشاید. نفربر های ارتش که نماد قدرت نمایی بودند تنها برای انداختن عکس یادگاری معترضان با ارتشی ها.
درهمین حال، قدرت های حامی مبارک حمایت های خود را از او کاهش دادند، به طوری که دولت آمریکا و اتحادیه اروپا در بیانیه هایی دولت حسنی مبارک را به تعامل با معترضان فراخوانده و از او خواستند که از خشونت پرهیز کنند. مبارک در زمان به حمایت خارجی اسرائیل و آمریکا و طرفداری های دست و پا شکسته برخی دول عربی از جمله عربستان امید داشت؛ اما آنها دست رد به سینه اش زدند و مجبور شد تا در 11 فوریه 2011 از حکومت کناره گیری و اختیارات خود را به شورای عالی نیروهای مسلح متشکل از فرماندهان ارشد ارتش به ریاست ارتشبد "محمدحسین طنطاوی" واگذار کند. ملت مصر پس از سرنگونی مبارک انقلاب خود را یک گام رو به جلوتر دید که توانسته یک حکومت 30 ساله مستبد را واژگون کند.
انقلاب مصر بعد از سرنگونی حسنی مبارک دو وارث پیدا کرد یکی مردم و دیگری شورای نظامی مصر.
گزارش شبستان در این حوزه ادامه دارد...
پایان پیام/
نظر شما