خبرگزاری شبستان : در یادداشت قبل به اهمیت روانشناسی زن ومرد در علت تشریع برخی از احکام اسلام اشاره شد . اسلام با شناخت کامل زن و مرد ظلاق را بر اساس مقرراتی خاص جایز کرده و در ابتدا مرد حق طلاق دارد و اگر مرد قصد ازار و اذیت داشته باشد زن میتواند درخواست طلاق داشته باشد . اسلام نه راه افراط و تفریط در امر طلاق را در دستور کار قرار داده است که بر اساس ان طرفین بدون هیچ مانع و حدودی از هم جدا شوند و نه چنین است که امر ازدواج را ان چنان مقدس بشمارد که راه هر گونه جدایی را مسدود سازد . هم چنین اسلام حق طلاق را به طور کامل به مرد نداده است که زن اجازه درخواست طلاق داشته باشد .
از دیدگاه شهید مطهری : «هر اقدامى که سبب تأخیر اقدام زوج در تصمیم به طلاق بشود از نظر اسلام عمل صحیح و مطلوبى است». برای انکه این اصل را بهتر بشناسیم می بایست برخی از احکام اسلام در باب طلاق را مرور کنیم تا به این اصل پی بریم .
اسلام ایجاد مانع در امر طلاق را جایز نمیداند بلکه تاخیر در تصمیم طرفین را در دستور دارد تا از این طریق طرفین با دیدی بازتر و تاملی بیشتر تصمیم بگیرند و بدون تدبر کافی به طلاق روی نیاورند و زندگی مشترک و ازدواج را با دلایل واهی و غیر عاقلانه به طلاق جدایی و طلاق مبدل نسازند .
شهید مطهری بر این باوند که : «اسلام با طلاق و انحلال کانون خانوادگى نظر مخالف دارد، آن را دشمن مىدارد، انواع تدابیر اخلاقى و اجتماعى براى حفظ این کانون از خطر انحلال به کار برده است، براى جلوگیرى از وقوع طلاق به هر وسیلهاى متوسل شده و از هر سلاحى استفاده کرده است جز وسیله زور و سلاح قانون.
اسلام با این جهت که از زور و سلاح قانون براى جلوگیرى مرد از طلاق استفاده شود و زن با زور قانون در خانه مرد بماند مخالف است؛ آن را با مقام و موقعى که زن باید در محیط خانواده داشته باشد مغایر مىداند، زیرا رکن اساسى زندگى خانوادگى احساسات و عواطف است و آن کس که باید احساسات و عواطف زناشویى را دریافت و جذب کند تا بتواند به نوبه خود به فرزندان خود مهر و محبت بپاشد زن است. بى مهرى شوهر و خاموش شدن شعله احساسات شوهرى او نسبت به زن، محیط خانوادگى را سرد و تاریک مىکند زیرا حتى احساسات مادرانه یک زن نسبت به فرزندان بستگى زیادى دارد به احساسات شوهر در باره او.». (مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج19).
شناخت روان و روحیات زن ما را به این مهم معطوف میسازد که باید بر زندگی دوستی حاکم باشد تا طرفین از زندگی لذت کافی را برده و آرامش مطلوب را بدست آورند :
وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ [٣٠:٢١]
و از نشانههای او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در این نشانههایی است برای گروهی که تفکّر میکنند!
اگر آرامش خانواده از میان رفت نه تنها در اصل ازدواج خللی وارد میشود بلکه صدمات جبران ناپذیری متوجه زوجین میشود و و به تبع ان فرزندان نیز از سلامت روحی و روانی فاصله گرفته و به همان ترتیب جامعه که متشکل از مرد و زن و دختر و پسر است بیمار میشود . رویکرد روانشناختی به مقوله طلاق تا حد فراوانی علت تشریع و نحوه اجراپد انرا برای ما روشن میسازد .
«اسلام با طلاقهاى ناجوانمردانه، یعنى با اینکه مردى پس از امضاى پیمان زناشویى و احیاناً مدتى زندگى مشترک به خاطر هوسِ زن نو یا یک هوس دیگر زن پیشین را از خود براند، سخت مخالف است. اما راه چاره از نظر اسلام این نیست که «ناجوانمرد» را مجبور به نگهدارى زن کند. اینچنین نگهدارى با قانون طبیعى زندگى خانوادگى مغایرت دارد». (مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج19).
در اینجا یک پرسش مهم طرح میشود ایا برای طلاق هیچ ممنوعیتی وجود دارد به دیگر بیان همین که مرد و یا زن تصمیم به طلاق گرفت ایا اسلام وقوع طلاق را توصیه میکند . شهید مطهری باور دارند اسلام موانعی را در این مسیر قرار میدهد تا طرفین با تامل بیشتری تصمیم گیری کنند و تنها وتنها بر اساس خواسته هی نفسانی به طلاقی بدون مانع روی نیاورند
« ..... آنچه ما در باره نظر اسلام گفتیم فقط این بود که از زور و جبر قانون نباید به عنوان مانع در جلو مرد استفاده کرد. اسلام از هر چیزى که مرد را از طلاق منصرف کند استقبال مىکند. اسلام عمداً براى طلاق شرایط و مقرراتى قرار داده که طبعاً موجب تأخیر افتادن طلاق و غالباً موجب انصراف از طلاق مىگردد.
اسلام علاوه بر اینکه مجریان صیغه و شهود و دیگران را توصیه کرده که با کوششهاى خود مرد را از طلاق منصرف کنند، طلاق را جز در حضور دو شاهد عادل صحیح نمىداند، یعنى همان دو نفرى که اگر بنا باشد طلاق در حضور آنها صورت بگیرد، به واسطه خاصیت عدالت و تقواى خود منتهاى سعى و کوشش را براى ایجاد صلح و صفا میان زن و مرد به کار مىبرند.
.... همچنین اسلام در مورد ازدواج عادت ماهانه زن را مانع وقوع عقد قرار نداده است اما آن را مانع وقوع طلاق قرار داده است... اسلام از آنجا که طرفدار «وصل» و مخالف «فصل» است، زمان عادت را مانع صحت طلاق قرار داده ولى مانع صحت عقد ازدواج قرار نداده است. در بعضى از مواقع سه ماه «تربّص» (چشم داشتن) لازم است تا اجازه صیغه طلاق داده شود.
بدیهى است اینهمه عایق و مانع ایجاد کردن به منظور این است که در این مدت ناراحتیها و عصبانیتهایى که موجب تصمیم به طلاق شده است از میان برود و زن و مرد به زندگى عادى خود برگردند.
هر اقدامى که سبب تأخیر اقدام زوج در تصمیم به طلاق بشود از نظر اسلام عمل صحیح و مطلوبى است. (مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج19).
پایان پیام/
نظر شما