بهار آمد بهار آمد بهار مشکبار آمد

چون بوی بهارمشکبار به مشام مولانا می رسد و صدای پای عید را می شنود نعره برمی آورد و برعاشقان و بر جهان و جان عید را تهنیت و مبارک باد می گوید.

خبرگزاری شبستان: بهارکه از راه می رسد شادابی و تراوت همه جا را فرا می گیرد وهیچ کس بی تاثیر ازاین همه شادی و زیبایی نیست. بوی عید در کوچه های شهرها و روستا ها کشورمان به مشام می رسد ودر این هنگام خواندن بهاریه های شاعرانی چون مولوی چه زیبا و خواندنی است.

 

عید بر عاشقان مبارک باد /عاشقان عیدتان مبارک باد
عید ار بوی جان ما دارد / در جهان همچو جان مبارک باد

بر تو ای ماه آسمان و زمین / تا به هفت آسمان مبارک باد


عید آمد به کف نشان وصال /عاشقان این نشان مبارک باد

روزه مگشای جز به قند لبش /قند او در دهان مبارک باد
 

 

عید بنوشت بر کنار لبش/ کاین می بی‌کران مبارک باد

عید آمد که ای سبک روحان / رطل‌های گران مبارک باد
 

 

چند پنهان خوری صلاح الدین / بوسه‌های نهان مبارک باد

گر نصیبی به من دهی گویم /بر من و بر فلان مبارک باد

 

بهار آمد بهار آمد بهار مشکبار آمد

بهار آمد بهار آمد بهار مشکبار آمد /نگار آمد نگار آمد نگار بردبار آمد
صبوح آمد صبوح آمد صبوح راح و روح آمد /خرامان ساقی مه رو به ایثار عقار آمد

 

صفا آمد، صفا آمد که سنگ و ریگ روشن شد /شفا آمد شفا آمد شفای هر نزار آمد
حبیب آمد حبیب آمد به دلداری مشتاقان /طبیب آمد طبیب آمد طبیب هوشیار آمد

 

سماع آمد سماع آمد سماع بی صداع آمد /وصال آمد وصال آمد وصال پایدار آمد
ربیع آمد ربیع آمد ربیع بس بدیع آمد/شقایق ها و ریحان ها و لاله خوش عذار آمد

 

کسی آمد کسی آمد که ناکس زوکسی گردد /مهی آمد مهی آمد که دفع هر غبار آمد
دلی آمد دلی آمد که دلها را بخنداند /می ای آمد می ای آمد که دفع هر خمار آمد

 

کفی آمد کفی آمد که دریا دُرّ ازو یابد /شهی آمد شهی آمد که جان هر دیار آمد
کجا آمد کجا آمد کزینجا خود نرفته است او/ ولیکن چشم گه آگاه و گه بی اعتبار آمد

 

ببندم چشم و گویم شد، گشایم گویم او آمد /و او در خواب و بیداری قرین و یار غار آمد
کنون ناطق خمش گردد کنون خامش به نطق آمد / رها کن حرف بشمرده که حرف بی شمار آمد


پایان پیام/
 

کد خبر 116930

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha