به گزارش خبرگزاری شبستان، در گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین محمد عابدی، عضو هیأت علمی گروه قرآنپژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به بررسی نقش فلسفه سیاست قرآنی در علوم انسانی اسلامی پرداختهایم که بخش اول این گفتوگو را میخوانید.
فلسفه سیاست به صورت عام و فلسفه سیاست قرآنی به صورت خاص چه تأثیری بر علوم انسانی دارد؟
این نقش از ابعاد متعددی قابل تبیین است؛ از جمله در دو گستره درونعلمی و برونعلمی؛ در حوزه درونعلمی چند قلمرو قابل توضیح است: ۱.موضوع علم انسانی سیاست؛ برای مثال انسان به عنوان موضوع مشترک تمام علوم انسانی در نگاه قرآنی و اسلامی و دینی، تفاوتهای مهمی با انسان بریده از دین دارد، همینطور موضوع و جوهره سیاست میتواند متأثر از نگاه قرآنی باشد.
در توضیح مسائل علم سیاست باید بگویم که با توجه به نوع نگاه به خدا، هستی، جهان و انسان و نیز تولید بنیانها و ارزشهای خاص، مسائل ویژهای در سیاست قرآنی پیش خواهد آمد که میتواند افقهای جدیدی را به روی بشر بگشاید؛ از جمله در مورد نظام مسائل سیاسی و مسائل اصلی و فرعی در هر مورد، تفسیر سیاسی و فلسفه سیاسی ناشی از آن میتواند نقش تعیینکنندهای داشته باشد. در نظامی که انسان نقش اول آن را به عهده دارد و نظام مسائل به گونهای چیده و جایگاه حق و تکلیف به نوعی تعریف میشود و از رب و سریان نقش او در همه اجزای هستی سخن به میان میآید، وضعیت به گونهای دیگر رقم میخورد.
همچنین در بحث منابع و روش علم، قرآن روشهایی فراتر از روش علوم انسانی موجود را همچون روش فراتجربی و فراعقلی پیش روی بشر مینهد. در هدف و غایت علم نیز مکاتب مختلف اهداف خاص و متناسب با نگاه و جهانبینی خود را برای دانشها توصیه میکنند. با توجه به مکتب برآمده از قرآن، اهدافی ویژه برای علوم سیاست توصیه خواهد شد که در نهایت همه این علوم در تأمین کرامت انسانی و کمال بشری و قرب الهی، به هم میرسند. در مراتب خاصتر تأمین کمال از طریق عبودیت در حیات اجتماعی و سیاسی به عنوان هدف سیاست معیّن میشود. البته در هر حوزه سیاسی اهداف قریب متأثر از هندسه اهداف تعیین میشود. کارآمدی هم از دیگر وجوه مد نظر در سنجش یک علم است؛ ما معتقدیم که به جهات مختلف از جمله هماهنگی جهان تشریع با تکوین و علم و سلطه الهی به این مناسبات، کارآمدی سیاست و فلسفه سیاست قرآنی در قیاس با رقبای خود بیشتر خواهد بود.
گستره برون علمی چطور؟
در گستره برونعلمی نیز میتوان تأثیر تفسیر سیاسی بر دانشهای مرتبط با سیاست یا دانشهای دارای حوزه مسائل مشترک مانند حقوق و ….را شاهد بود. البته ورود به همه این عرصهها و تبیین آنها خارج از مجال حاضر است.
تأثیر تفسیر سیاسی بر مسائل سیاست و کارآمدی آن و نقش تفسیر سیاسی در سیاست اسلامی چیست؟
از جمله مسائل مهم فلسفه سیاست اسلامی، حقوق و تکالیف سیاسی است. کشف بایدها و نبایدها و تکالیف و حقوق فردی و اجتماعی از قرآن و نیز عمل به دستورات خداوند مهمترین دغدغه مخاطب قرآن است تا با عبودیت و اطاعت، لوازم سعادت و تکامل خود را فراهم آورد. او قرآن را کتاب هدایت به قوانین و الزامات و تشریعات الهی در همه عرصههای مختلف حیات از جمله حیات سیاسی و اجتماعی خود میداند. البته این انتظار از قرآن و جامعیت هدایتبخشی زمانی برآورده میشود که بتوان از منظر نیازها و انتظارت سیاسی به قرآن نگریست و به پرسشهای بشر در عرصه مدیریت حیات سیاسی و تدبیر نظامات آن پاسخ داد.
موضوع دیگر، تأمین نیاز مسلمانان به تولید دانش سیاسی بر محوریت قرآن کریم است؛ حیات اجتماعی و سیاسی بشر همواره جریان دارد و او منتظر نمیماند که مکتب و مرام خاصی در حوزه حیات فردی و اجتماعی و سیاسی عرضه شود؛ این امر موجب می شود که جامعه ما متوقف و منتظر طراحی و مهندسی دانش سیاسی اسلامی نماند و اوضاع و احوال سیاسی خود را با دانشی مدیریت کند که محصول مکاتب غربی و غیردینی و غیراسلامی است. حاصل نیز بروز دوگانگی میان باورها و دانشهای سیاسی و اقتصادی موجود در جامعه اسلامی است. از این رو مقام معظم رهبری بر اسلامی شدن علوم انسانی تأکید کرده است. با عنایت به این واقعیت، تنها راه مطمئن مراجعه به متن وحیانی و تحریفنشده دین، یعنی قرآن، برای طراحی و مهندسی دانشی است که توان اداره حیات سیاسی جامعه دینی را داشته باشد.
تدبیر حیات سیاسی قرآنی چه لوازمی دارد؟
تدبیر حیات سیاسی بر مبنای اسلامی و قرآنی، زمانی ممکن است که مخاطبان به تشریعات قرآن در حوزه سیاسی دسترسی داشته باشند. البته دسترسی کامل زمانی ممکن است که تفسیر این گزارهها و آموزهها و فهم دقیق و معتبر آنها را در اختیار داشته باشند. این اعتبار زمانی تحقق مییابد که تفسیر مذکور از متن قرآن مبتنی بر مجموعهای نظاممند از مبانی و اصول صورت گرفته و با قواعد و روشی تولید شود که آن مبانی و اصول مجاز میدانند و از این منظر ضرورت تفسیر سیاسی آشکار میشود.
برخی سیاست را علمی مانند سایر علوم میدانند که ضوابط و قواعد مشترکی دارد. قرآن هم ضوابط عامی را برای بحث حکومت بیان کرده است. حال آیا ابتنای حکومت بر فلسفه سیاست قرآنی امکانپذیر است؟
نظام حکومتی ما بر اساس اسلام طراحی شده است؛ لذا باید مبانی آن هم بر اساس اصلیترین منبع دینی (قرآن) سامان یابد و این امر زمانی ممکن است که تفسیر معتبری را از این مبانی در اختیار داشته باشیم، در حالی که اصولاً علوم انسانی از جمله علم سیاست در کشور ما بر مبانی غربی متعارض با مبانی قرآنی و اسلامی و مبتنی بر فهم دیگری از عالم آفرینش و نگاه مادی به هستی بنا شده است. لذا با تولید دانش تفسیر سیاسی معتبر و مستقل، میتوان مبانی سیاست را در قرآن به طرز دقیقی یافت و بدین ترتیب صاحبنظران میتوانند بناهای رفیعی را با تکیه آن بنا کنند.
بنابراین «تقابل علوم سیاسی وارداتی» با «معرفت سیاسی اسلامی و قرآنی» از اساسیترین چالشهای عصر ماست و برونداد سلطه علوم انسانی وارداتی بر مدیریت زندگی اجتماعی و سیاسی، بروز معضلات متعدد برای جامعه و نظام اسلامی است و همین ما را نیازمند تحول در علوم انسانی میکند.
برای تشکیل دولت و تحقق وضع مطلوب برای حکومت اسلامی نیازمند تولید الگو و مدل حکومت بر مبنای بنیانهای قرآنی هستیم که با گذشت چند دهه از انقلاب این امر تحقق نیافته است. آیا توضیحی در اینباره دارید؟
تهیه الگو و بنیانهای تشکیل دولت، نقشه راه حرکت از وضع موجود به وضع مطلوب و نیز مسئله رشد و توسعه از دیگر ابعاد مهم دانش سیاست به ویژه فلسفه سیاست است. تهیه الگوی قرآنی از زیر ساختهای توانمند برای مهندسی بناهای سیاسی متناسب با این تفسیر ممکن است، ولی تاکنون شاهد تولید تفکرات انحرافی و التقاطی بودهایم، در حالی که بنیانگذار انقلاب اسلامی، علوم انسانی را (که سیاست نیز از آن جمله است) محتاج انسانهای متعهد میدانست و معتقد بود که انسانی که به قواعد اسلام تعهد ندارد و به آن زیربنایی که توحید است تعهد ندارد در علوم انسانی نمیتواند عملی انجام بدهد الّا انحراف و این قابل پذیرش نیست. این ضرورت زمانی خود را بهتر نشان میدهد که بدانیم امروزه با تشکیل و استمرار نظام سیاسی اسلامی مهمترین دشمنیها با آن از طریق مبارزات مبنایی و تشکیک در مبناهای حاکمیت اسلامی سامان میپذیرد.
نظر شما