خبرگزاری شبستان: به نظر می رسد هیچ یک از ادیان اسمانی به میزانی که اسلام به شؤون اجتماعی توجه دارد به این مهم وقعی نهادهاند. در قران کریم ایات فراوانی داریم که از صبغه اجتماعی برخوردارند .
در قرآن کریم مىخوانیم:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (ال عمران : 200).
ای کسانی که ایمان آوردهاید! (در برابر مشکلات و هوسها،) استقامت کنید! و در برابر دشمنان (نیز)، پایدار باشید و از مرزهای خود، مراقبت کنید و از خدا بپرهیزید، شاید رستگار شوید!
علامه طباطبائی بر این باورند که این ایه اجتماعی بودن اسلام را باز میگوید .صفت اجتماعى بودن در تمامى آنچه که ممکن است به صفت اجتماع صورت بگیرد (چه در نوامیس و چه احکام) رعایت شده، البته در هر یک از موارد آن نوع اجتماعیت رعایت شده که متناسب با آن مورد باشد و نیز آن نوع اجتماعیت لحاظ شده که امر به آن و دستور انجامش ممکن و تشویق مردم به سوى آن موصل به غرض باشد، و بنا براین یک دانشمند متفکر باید هر دو جهت را مورد نظر داشته باشد، آن گاه به بحث بپردازد، پس هم نوع اجتماعى بودن احکام و قوانین مختلف است و هم نوع دستورها مختلف است.
به زعم علامه طباطبائی ، برخی از احکام اسلامی به نحو مباشر اجتماعی هستند و شارع مقدس حکم اجتماعی را تشریع کرده مثل جهاد در مقابل برخی به خودی خود اجتماعی نمی باشند اما لازمه انها اجتماعیت است مثل حج و روزه. علامه ذبل ایه 200 ال عمران در خصوص اختلاف احکام و قوانین بر اساس نوع انها آوردهاند :
" اجتماعى بودن احکام در موارد مختلف، انواع مختلفى دارد"، دلیلش این است که مىبینیم شارع مقدس اسلام در مساله جهاد اجتماعى بودن را بطور مستقیم تشریع کرده و دستور داده حضور در جهاد و دفاع به آن مقدارى که دشمن دفع شود واجب است، این یک نوع اجتماعیت، نوع دیگر نظیر وجوب روزه و حج است، که بر هر کسى که مستطیع و قادر به انجام آن دو باشد و عذرى نداشته باشد واجب است، اجتماعیت، در این دو واجب بطور مستقیم نیست. بلکه لازمه آن دو است، چون وقتى روزهدار روزه گرفت قهرا در طول رمضان در مساجد رفت و آمد خواهد کرد، و در آخر در روز عید فطر، این اجتماع به حد کامل مىرسد، و نیز وقتى مکلف به زیارت خانه خدا گردید قهرا با سایر مسلمانان یک جا جمع مىشود، و در روز عید قربان این اجتماع به حد کامل مىرسد.
و نیز نمازهاى پنجگانه یومیه را بر هر مکلفى واجب کرده، و جماعت را در آن واجب نساخته، ولى این رخصت را در روز جمعه تدارک و تلافى کرده و اجتماع براى نماز جمعه را بر همه واجب ساخته، البته براى هر کسى که از محل اقامه جمعه بیش از چهار فرسخ فاصله نداشته باشد، این هم یک نوع دیگر اجتماعیت است.( ترجمه تفسیر المیزان، ج4، ص: 199).
علامه طباطبائی در خصوص اختلاف نوع دستورها نیز آوردهاند : وصف اجتماعیت را در بعضى از موارد بطور وجوب تشریع کرده.... و بعضى را بطور استحباب چون گفتیم بطور وجوب ممکن نبوده (و اى بسا واجب کردنش باعث عسر و حرج مىشده و اسلام آمده تا حرج و عسر را از هر جهت برطرف سازد)، مثال آن باز همان استحباب به جماعت خواندن نمازهاى یومیه است که مستقیما واجبش نکرده و لیکن آن قدر سفارش بدان نموده و از ترک آن مذمت کرده که بجاى آوردنش سنت شده، و بر مردم لازم کرده که بطور کلى سنت را اقامه کنند، مرحوم شیخ حر عاملى در وسائل کتاب الصلاة بابى دارد به عنوان باب کراهت ترک حضور جماعت.
رسول خدا (ص) هم خودش در باره عدهاى که حضور در جماعت را ترک کرده بودند فرمود: چیزى نمانده که در باره آن عده که نماز در مسجد را رها کردهاند، دستور دهم هیزم به در خانههایشان بریزند، و آتش بزنند تا خانههایشان بسوزد و این رویه که در باره نماز در مسجد از رسول خدا (ص) مىبینیم رویهاى است که در تمامى سنتهاى خود معمول داشته، پس حفظ سنت آن جناب به هر وسیلهاى که ممکن باشد و به هر قیمتى که تمام شود، بر مسلمین واجب شده است. اینها امورى است که راه بحث در آنها راه استنباط فقهى است، نه راه تفسیر، بر فقیه است که با استفاده از کتاب و سنت پیرامون آن بحث کند، آنچه از هر چیز در اینجا مهمتر است این است که رشته بحث را به سوى دیگرى بکشیم، یعنى به سوى" اجتماعى بودن اسلام در معارف اساسیش".اما اجتماعى بودنش در تمامى قوانین عملى، یعنى دستورات عبادى و معاملى و سیاسى و اخلاقى و معارف اصولى کم و بیش براى خواننده روشن است.ترجمه تفسیر المیزان، ج4، ص: 200
در اندیشه دینی حضور مردم در انتخابات از جمله مصادیق شئون اجتماعی است که اگر با حسن فاعلی همراره گردد ، اجرای تکلیفی دینی است که ثمرات دنیوی و اخروی به همراه دارد.
به نظر میرسد توجه به مسائل اجتماعی و عدم جدایی دین از سیاست و اجتماع در اندیشه دینی جایگاه ویژه ای دارد. حضور مردم در اجتماع و مسائل اجتماعی با صبغه دینی نه تنها در برخی موارد مستحب است بلکه واجب میشود . بر خلاف برخی از دول که شعار جدایی دین از سیاست را دارند مثل ترکیه که خود را مدعی اسلام معرفی میکند امام خمینی با ایده انحرافی جدایی دین از سیاست و حکومت سکولار به مخالف پرداخت .
از اقدمات مصطفی کمال پاشا (آتا ترک) ترویج جداکردن دین از سیاست بود در حالی که سید جمال الدین طرح همبستگى دین و سیاست را باور داشت. جدایى دین و سیاست (سکولاریسم) که از سوی آتاتورک دنبال شد و هم اکنون نیز در ترکیه دنبال میشود ، تئوری انحرافی غرب است تا اسلامی متناسب با ایدئولوژی غربی را بر جامعه مسلمین تحمیل کند .
ر. دارائی
پایان پیام/
نظر شما