«هما» قصه غصه‌های همسران شهدای جاویدالاثر را به تصویر می‌کشد

صبورانه ایستادگی کرد؛ دلهره روزهای سخت جنگ و فراق همسر از حضور در میدان رزم تا خبر شهادت و سال‌های مفقودالاثری را تحمل کرد. شیر زنی که قصه زندگی‌اش را در «هما» روایت کرده است.

به گزارش خبرگزاری شبستان از همدان، زنان در هشت سال جنگ تحمیلی نقش مهمی در دفاع از کشور داشتند و از نبرد مستقیم با دشمن در خرمشهر گرفته تا امدادگری و پشتیبانی از جبهه نبرد ایفای نقش کردند. در کنار اینان همسران و مادران صبور رزمندگان هم جایگاه ویژه‌ای دارند؛ زنانی که زینب گونه ایستادگی کردند تا قامت انقلاب اسلامی نشکند.

هما شالباف زاده همسر سردار شهید محسن امیدی از فرماندهان لشکر انصار همدان است؛ زنی که از دزفول برید و زندگی عاشقانه خود را در نهاوند آغاز کرد. او صبورانه رنج فراق همسر و تربیت فرزند به تنهایی را تحمل کرد و پس از 34 سال، خاطرات خود از روزهای سخت جنگ را روایت کرده است.

کتاب هما، خاطرات هما شالباف زاده به قلم ربابه جعفری و جمشید طالبی در 384 صفحه به وسیله انتشارات سوره مهر منتشر شده است. این کتاب چهار فصل دارد که عنوان آنها عبارتند از : درهای آسمان، ایوان آسمان، پله‌های آسمان و بام آسمان.

در بخشی از کتاب هما آمده است: «بی خبری از محسن را همین جوری و با همین کارها یک کم برای خودم قابل تحمل می‌کردم. بی خبری‌ام چهار ساله می‌شد. 26 مرداد 1369 بود که گروهی از آزاده‌ها برگشتند. خبرش حس و حال خاصی انداخته بود به دل مردم. شوری افتاد به دل خانواده‌هایی که هنوز چشم انتظار مسافرشان بودند. عده‌ای از طرف صلیب سرخ و هلال احمر خبر داشتند که عزیزانشان اسیر شده‌اند و عده‌ای هم از عزیزانشان بی خبر بودند.

خیلی‌ها با خبر آمدن آزاده‌ها با گل و شیرینی رفته بودند سمت مرزهای ایران و عراق و جاهایی که قرار بود تبادل صورت بگیرد. تلویزیون شور و حال مردم را نشان می‌داد. کوچه‌های چراغانی و منقل‌هایی که دود اسفند ازشان بلند می‌شد. اتوبوس‌ها یکی یکی آمده بودند ولی خبری از گمشده‌ام نشد که نشد. تلویزیون آمدن آزاده‌ها را نشان می‌داد.

کوچه‌های ریسه بندی شده را می‌دیدم. شادی خانواده‌ها را از بازگشت عزیزانشان می‌دیدم و فقط بغض می‌نشست توی سینه‌ام. شاد بودم از شادی چشم انتظارها ولی دلم سیک نمی‌شد. مانده بودم که محسن کجاست.»

پرچم به دست(شهید محسن امیدی)

به گزارش شبستان، سردار شهید محسن امیدی 26 دی 1336 در شهرستان نهاوند متولد شده به‌دنیا آمد. از نوجوانی به صف مبارزان انقلابی پیوست و پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم ضمن معلمی در کمیته انقلاب و جهادسازندگی فعالیت می‌کرد.

پس از صدور فرمان امام خمینی(ره) مبنی بر تشکیل سپاه پاسداران از آموزش و پرورش استعفا داد و با همکاری تعدادی از دوستانش سپاه نهاوند را تشکیل داد. جانشین فرماندهی سپاه نهاوند، فرماندهی بسیج سپاه منطقه 7، فعالیت در واحد اطلاعات، عملیات سپاه همدان، رئیس ستاد لشکر، فرماندهی گردان حر و فرماندهی گردان 154 حضرت علی اکبر(ع) از مهم‌ترین مسئولیت‌های او در دوران دفاع مقدس به شمار می‌رود.

محسن امیدی در عملیات انصار که 20 شهریور 1365 در جزیره مجنون انجام شد به شهادت رسید و پیکر مطهرش پس از چند سال با عملیات تفحص شناسایی شد. او از جبهه نبرد به همسرش نامه نوشت که «اسماعیل تو منم، اسماعیل من هم تو هستی، باید بدون تردید کارد بر گردن این اسماعیل بگذاری تا خدا هر چه حکم کند، همان شود.»

نفر دوم از سمت راست 

 

 

کد خبر 1116581

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha