ادبیات ما  باید به جای تقلید از غرب،ادبیاتی با ویژگی های ایرانی باشد

هاشم اکبریانی گفت: داستان‌نویسی جدید ایرانی تا اندازه زیادی تحت تاثیر ترجمه ادبیات خارج از کشور قرار گرفته، نمی گویم این امر اتفاق بدی است اما باید ادبیاتی با ویژگی‌های ادبیات ایرانی و شرقی داشته باشیم.

محمدهاشم اکبریانی، داستان‌نویس و شاعر در گفت‌وگو با خبرنگار شبستان، گفت: این روزها تقریبا فقط می‌نویسم که اغلب آنها داستان و بخش کمی هم شعر هستند اما نکته عجیب در این است که من برای نوشتن داستان هیچ اراده‌ای ندارم و نمی‌توانم در برابر آن مقاومت کنم و این به معنی کم‌رنگ بودن و یا کم رنگ شدن شعر نیست.

 

اکبریانی افزود: در حال حاضر منتظر اخذ مجوز یک مجموعه داستان به نام "آرام‌بخش می‌خواهم" با همکاری نشر افکار و یک داستان بلند با عنوان" زندگی همین است" زیر نظر نشر چشمه هستم البته یک داستان بلند دیگر نیز با نام "عذاب ابدی"به انتشارات ثالث سپردم که مراحل فنی آن در حال انجام است.

 

وی تصریح کرد: آنچه که برای من در حال حاضر مهم است نوشتن است البته دوست دارم که همه این نوشته‌ها چاپ شوند، این حس را هر کسی که می‌نویسد دارد اما این تأخیرها دلیلی نمی‌شود که در کار نوشتن وقفه‌ای بیفتد؛ در نهایت وصیت می‌کنم همه داستان‌هایی که تاکنون نوشته‌ام و چاپ نشدند با من دفن کنند.

 

 

این نویسنده اظهار داشت: در کنار نوشتن هم می‌خوانم که بیشتر مربوط به حوزه ادبیات منثور کلاسیک ایرانی و شرقی است که می‌توان از میان آنها به هزار و یک شب، کلیله و دمنه و در این اواخر به کتاب عجایب‌المخلوقات اشاره کرد.

 

وی در ادامه گفت: عجایب المخلوقات اثری داستانی نیست ولی بسیار شگفت و قابل تأمل است که در آن به عناصری در ادبیات ایرانی اشاره دارد که وجهی غیر واقعی دارند اما به لحاظ تکنیک‌های داستان‌ها دارای مشخصه و مؤلفه‌هایی هستند که مربوط به حوزه ادبیات ایرانی می‌شود، در این کتاب به اژدهایی اشاره می‌شود که توسط ابر جذب و ربوده می‌شود و یا درختان کهنسال و تنومندی که در جهان بیرون نیز وجود دارد اما برای نویسنده نکته عجیب و غریب تلقی می‌شود.

 

نویسنده کتاب "می‌خواهم بروم" افزود: این روزها هم مشغول خواندن کتاب برگزیده داستان‌های جیمز جویس به انتخاب و ترجمه احمد گلشیری و "شبانه‌های اوشی گیرو" هستم، البته باید متذکر شوم کتاب صد سال داستان‌نویسی کوتاه ایران حسن میرعابدینی را دوباره‌خوانی می‌کنم که بعضی از این داستان‌ها خیلی خوب هستند خصوصا داستان‌هایی که توسط نویسندگان مهاجر ایرانی نوشته شده‌اند.

 

این روزنامه‌نگار خاطرنشان کرد: مطالعه ادبیات کلاسیک ایرانی از چند لحاظ قابل اهمیت است یکی اینکه با ذهن نویسندگان آن دوره آشنا می‌شویم از آنجایی که در سنت ادبیات کلاسیک، اخلاق‌گرایی از ارکان نویسندگی به حساب می‌آمد، نویسنده در مواردی از واقع‌گرایی به دور می‌افتد اما وجه اخلاقی داستان‌ها بسیار پررنگ است.

 

اکبریانی تصریح کرد: در داستان‌نویسی جدید ایرانی اتفاق دیگری رخ داد این است که داستان تا اندازه زیادی تحت تاثیر ترجمه ادبیات خارج از ایران قرار گرفته است، نمی‌خواهم بگویم این امر اتفاق بدی هست اما می‌توانیم ادبیاتی با ویژگی‌های ادبیات ایرانی و شرقی نیز داشته باشیم.

 

این نویسنده خاطرنشان کرد: می‌خواهم بگویم عناصری در داستان‌های نویسندگانی چون یوسا و مارکز و دیگران وجود دارد که با خواندن آنها به جغرافیای ادبی آنها یعنی آمریکای جنوبی پی می‌بریم و یا در ادبیات اروپا نیز همین امر اتفاق می‌افتد، اما در داستان‌های ایرانی جز در مواردی مانند داستان‌های احمد محمود و محمود دولت‌آبادی کمتر نشانی از این سبک و شیوه و سنت داستان‌نویسی ایرانی به چشم می‌خورد.

 

وی گفت: عناصر روستایی که این نویسندگان در داستان‌های خود استفاده کردند تا حد زیادی برای داستان‌ ایرانی شناسنامه قایل شدند اما این اتفاق در آثار جوان‌ترها کمتر پیش می آید و بیشتر تحت تأثیر رمان‌نویسی غربی هستند که این مورد در میان شاگردان گلشیری به وضوح مشاهده می‌شود و بسیار خوب هم اجرا شده است و این موضوع اتفاق بدی در داستان‌نویسی نیست.

 

اکبریانی گفت: دنیای مدرن دنیای یک‌پارچه‌ای است و به همان صورت که نویسندگان ایرانی از عناصر دیگر فرهنگ ها در داستان‌نویسی بهره می‌برند، باید ما هم در بیان و معرفی داستان‌نویسی ایرانی آن‌قدر کار کنیم تا مؤلفه‌ها و عناصر ایرانی و شرقی را در آثار دیگر نویسندگان دنیا مانند خورخه لوییس بورخس مشاهده کنیم.

 

پایان پیام/ 

کد خبر 11096

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha