به گزارش خبرنگار قرآن و معارف خبرگزاری شبستان، حجت الاسلام والمسلمین محمد مهدی تسخیری، عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب، امروز در شانزدهمین وبینار سی و پنجمین کنفرانس بین المللی وحدت اسلامی به سخنرانی پرداخته و گفت: سرپیچی از رهنمودهای وحی و عقل، تعصب، جهل و خودخواهی سبب سردرگمی بشریت دیروز و امروز است.
وی افزود: اگر جوامع امروزی عوامل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جنگ های کنونی در سرزمینهای اسلامی را بشناسد و از پیامدهای آن آگاه باشد، بدون شک ضمن تمکین، برای اصلاح، تلاش خواهد کرد که راههای اتمام این جنگهای خانمان سوز را با حکمت و اقتدار طی کند، جنگهایی که در چند دهه اخیر، به اعتراف جنگ افروزان جهانی، به سرکردگی آمریکا، بیش از هفت هزار میلیارد دلار خسارت بر مردم منطقه وارد کرده است.
حجت الاسلام والمسلمین تسخیری با اشاره به برخی عوامل سیاسی برای اتمام جنگ به عنوان معضل بزرگ اجتماعی، عنوان کرد: جنگ افروزی برای دور نگهداشتن مردم از اندیشیدن درباره چالشهای اقتصادی- سیاسی داخلی کشور، کشاندن ملتهای مسلمان به آدرسهای غلط انداز جهت فراموش کردن دشمن واقعی جهان اسلام و بشریت که همانا دولت صهیونیستی و اشغالگر قدس است که در حقیقت، نماینده تام الاختیار جهان استکبار و حکومتهای سلطه طلب غربی به سرکردگی آمریکا است، سودجویی قدرتهای بزرگ جهانی و تلاش برای دوشیدن ثروت های طبیعی و انسانی منطقه جهان اسلام، چه از راه به دست آوردن طلای سیاه و سایر معادن و چه از راه فروش صدها میلیارد دلاری سلاح های کلاسیک و کشتار جمعی و شیمیایی که بسیاری از این سلاح ها فقط توسط مستشاران غربی و آمریکایی قابل استفاده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب، با بیان اینکه سودجویی های دشمنان مستلزم آن است که این منطقه همیشه در حالت التهاب و جنگ باقی بماند تا به دو عنصر اساسی خود دست یابند، اظهار کرد: یکی؛ ایجاد ناامنی مستمر در کشورهایی که با اصل وجود رژیم صهیونیستی مخالف هستند و آن را غده سرطانی می دانند و اگر کوچکترین فرصتی در اختیار این ملتها قرار گیرد، این غده را از سر جامعه اسلامی خواهند زدود تا دنیای اسلام با سلامت به مسیر زندگی پاک و آیندهدار خود ادامه دهد. دوم؛ ورود قدرتهای سلطه طلب جهانی به عنوان داور برای رفع مشکلات جهان اسلام، چالشها و مشکلاتی که با طرح های همین قدرتها بر جهان اسلام تحمیل شده است، یا یکی از عناصر تاثیرگذار این چالش های تحمیلی به شمار میآیند.
وی با بیان اینکه درگیری دولتهای اسلامی در جنگهای فیمابین، موجب تقویت امنیت رژیم غاصب بوده و ذهن هر یک از ملتهای مسلمان را مشغول گرفتاری های خود میسازد و عامل اصلی بدبختی های منطقه که همان رژیم صهیونیستی است، به کلی به فراموشی سپرده میشود، ابراز کرد: از جله عوامل اجتماعی که در بروز جنگ میان کشورهای اسلامی دخیل بوده اند، فقدان مرجعیت واحد اسلامی است. به جرات می توان گفت که نبود سازمان و یا یک مرکز بین المللی که برای جهان اسلام و دولتها و ملتهای اسلامی مورد پذیرش باشد، یکی از عوامل مهم محسوب میشود.
حجت الاسلام والمسلمین تسخیری با بیان اینکه فقدان خودباوری یکی از عناصر مهم اجتماعی حاکم بر بسیاری از کشورهای اسلامی است، گفت: عدم توانایی بر تمشیت امور به تنهایی و یا با همکاری دولتهای منطقه، از عناصر بسیار مخرب و زمینهساز جنگ های داخلی بین دولتها و ملتهاست. این عدم خودباوری در دو بخش دولت ها و گروه ها مشهود است. بعضی از دولتهای اسلامی بر این باورند که به تنهایی قادر نیستند اداره نظام را به عهده بگیرند و اگر پشتیبانی قدرت های بزرگ نباشد، هرگز موفق نخواهند شد. از طرف دیگر، بسیاری از گروههای اپوزیسیون و مخالف و یا گروههایی که در پی اصلاح نظام های خود هستند، بر این باورند که بدون کمک قدرتهای سلطهگر به اهداف خود نمیرسند، غافل از اینکه سلطه طلبان جهان، خودشان یکی از عوامل موثر گرفتاریهای دنیای اسلام هستند و در صورت پیروزی این گروه ها و رسیدن به قدرت، به طور ناخواسته عامل همان جهانخواران خواهند شد.
عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب، درباره عوامل اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی مختلف دیگر، اظهار کرد: افراطگرایی، تروریسم، مداخله در امور دیگران، سرکوب و اقتدارگرایی، تبعیض علیه اقلیتهای دینی و مذهبی و قومی و حاکمیت های به دور از اراده مردم، استبداد و عدم پذیرش دیگران، زندانی کردن و تبعید و شکنجه و اعدام مخالفان سیاسی، ترویج مکتب های خشونت و جهل و تکفیر و عدم پذیرش پیروان مذاهب دیگر از جمله عواملی هستند که باید مورد توجه قرار گیرند، رهایی از وضعیت کنونی درگیری ها میسر نیست مگر آن که تلاشهای اساسی از سوی خود کشورهای اسلامی و ملتهای اسلامی صورت گیرد و تحقق آن به تلاش، صبر و اعتماد زمانبر نیاز دارد.
وی با اشاره به پیشنهاداتی برای بیرون رفت از نزاع های درون خانهای، گفت: ایجاد مرجعیت واحد رسیدگی به اختلافات درونی جهان اسلام، رسیدن به خودباوری کافی بر توانایی برطرف سازی مشکلات داخلی و برون رفت از سلطه اجنبی، داشتن مجامع و جمعیت های جهانی و محلی تقریب و گفتوگوی میان مذهبی و بین المذاهبی و ادیانی جهت ریشهیابی اختلافات و نیز رفع اتهام از مذاهب و ادیان آسمانی که پیام آور صلح و عدالت از جمله اقدامات برای برونرفت از نزاعهای درونخانهای است.
مسلمانان هوشیار و بیدار باشند که جریان بیداری اسلامی و پرچم خیزش بیداری اسلامی همیشه در حال اهتزاز باشد
در بخش دیگری از شانزدهمین وبینار از سی و پنجمین کنفرانس بین المللی وحدت اسلامی، دکتر عثمان یوسفی، رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی سنندج به سخنرانی پرداخته و عنوان کرد: با مروری بر تاریخ اسلام از همان آغاز بعثت رسول الله (ص) مشرکان و کفار مکه، منافقان و یهود که در دستهمستکبران قرار داشتند، رفتارهای متفاوتی را در دوران مکی و در دوران مدنی با پیامبر(ص) و مسلمانان داشتند؛ واژه استکبار در لغت عربی یعنی کسی که احساس برتری و خود بزرگبینی دارد.
رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی سنندج با بیان اینکه طبق آیات قرآن طاغوت و طاغوتیان مسیرشان گمراهی، تاریکی و ضلالت است و همیشه سعی بر این داشته اند که مردمان را از آگاهی باز دارند تا در مسیر گمراهی آنها را تبعیت کنند، عنوان کرد: در همان عصر رسالت نبوی در دوران مکه و بعد در دوران استقرار رسول الله (ص) در مدینه منوره رفتارهای متفاوتی را شاهد هستیم که در طول تاریخ این رفتارها تکرار شده است؛ از اذیت و آزار جسمی و روانی گرفته تا محاصرههای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی متنوعی که علیه پیامبر(ص) و یاران ایشان به کار گرفتند.
وی ادامه داد: در تاریخ اسلام این فرآیند و جریان کماکان به حیات خودش ادامه داده و در قالب جریانهای مهم سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی علیه مسلمانان همیشه دست به اقدام شده و جنگها و خونریزیهای فراوان در جهان اسلام رخ داده است که ریشه در استکبار و سیاستهای شوم تفرقه اندازان و تفرقهافکن داشته است.
یوسفی با بیان اینکه امروز دنیای اسلام، بازهم شاهد بازیهای جدیدی از استکبار جهانی و استعمار غرب و صهیونیسم هستیم؛ ابراز کرد: زمانی که ابرقدرتهای دنیای اسلام، دولت صفوی و دولت عثمانی بعد از منازعات و درگیریها و رقابتهای سیاسی و مذهبی با همدیگر تقریبا فرتوت شدند و مسیر انحطاط را در پیش گرفتند و در داخل دنیای اسلام و سرزمینهای اسلامی مشکلات و شکافهایی ایجاد شد، در آن سمت مرزهای دنیای اسلام یعنی در دارالکفر و دارالحرب جریان استعمار و جریان استکبار به قدرت دست یافت.
رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی سنندج ادامه داد: دولتهای جدیدی مثل امپراطوری تزار روسی، امپراطوری قدرتمند روم که تبدیل شده بود به دولت و شهرهای اروپایی، پرتغالیها، اسپانیاییها، بریتانیاییها و فرانسه و ایتالیا و کشورهای دیگر به فکر این افتادند که جبران خسارتهای تاریخی را کنند و تاوان سختیها و خسارتهای جنگهای صلیبی و درگیریها و رویاروییهای مسلمانان و مسیحیان و یهودیان را در طول تاریخ از مسلمانان بازپس بگیرند؛ این بود که به فکر استعمار و به تعبیر خودشان ساختن دنیای اسلام افتادند و دلیلش هم این بود که خودشان را نسل برتر، فرهنگ خودشان را فرهنگ برتر و فکر و اندیشه خودشان را نسخه بهتر و اعلاتر برای درمان درد جامعهی انسانی و مسلمان به حساب میآوردند. افرادی در قالب مستشارها و جهانگردان با ورود به دنیای اسلام به شناسایی نقاط ضعف و قوت دنیای اسلام پرداختند؛ رشتهی شرق شناسی یا استشراق یا اورینتالیسم شکل گرفت، با این هدف که جوامع اسلامی را بهتر بشناسند و با شناخت ویژگی های فرهنگی، قومی، زبانی و حتی جغرافیایی و اقتصادی و سیاسی آنها بهتر بتوانند در میان آنها نفوذ داشته باشند.
وی ادامه داد: دنیای غرب از شگردهای متفاوتی استفاده کرده است؛ در دنیای مدرن و در عصر حاضر، کشورهای غرب و استعمار و استکبار با دستیابی به فناوری اطلاعات و شکلگیری بنیان رسانههای جدید، ابزارهای اطلاع رسانی و ایجاد پروپاگاندا و دروغ تبلیغاتی توانستند امواج نوینی را به دنیای اسلام ارسال بکنند و متاسفانه جوامع اسلامی را تا حدودی تحت تاثیر خودشان قرار بدهند. در همان اواخر دولت عثمانی دست به تضعیف حاکمیت مسلمانان در جهان اسلام زدند و اولین کاری که انجام دادند، با همین سیاست تفرقه بینداز و سیادت و آقایی کن، شروع به متلاشی کردن سرزمین های اسلامی کردند.
یوسفی با بیان اینکه وقتی قدرت دولت صفویه که مضمحل شد، در ایران اسلامی قاجار بر سر کار آمد که در رویاروییهای نظامی دچار ضعف و انحطاط بود، اظهار کرد: دولت عثمانی هم که از لحاظ تاریخی قدمت زیادی داشت از درون فرتوت شده بود و در مواجهه با نیروهای غرب ناتوان بود؛ این بود که بعد از سقوط عثمانی واحدهای سیاسی یا دولتهای اسلامی را تحت حاکمیت و قیومیت خودشان شکل دادند و سرپرستی کشورهای مختلف این میراث گرانبهای جهان اسلام را بین خودشان تقسیم کردند. بخشی را به فرانسه، بخشی را به ایتالیا، بخشی را به انگلستان و پرتغال و هلند و دیگر کشورهای اروپایی دادند و سیادت کشورهای اسلامی را بر عهده گرفتند؛ لذا اولین سیاست و شگردشان متلاشی کردن سرزمین های اسلامی بود، اقدام بعدی آنها، گماشتن نیروهای وابسته به خود در آن کشورها بود؛ یعنی وابسته کردن دولتهای مستقلی که هیچ منبع درآمدی یا هیچ نیروی کار کارآمدی ندارند و تازه از بدنه دولت عثمانی جدا شده اند و هیچ تجربه ای در حوزه کشورداری و مملکت داری ندارند و فقط مصرف کننده دولتهای غرب بودند.
وی با بیان اینکه گام سوم استکبار در جهان اسلام ترویج افکار و اندیشههای افراطی بود، ابراز کرد: آنها با حزب سازی، جریان سازی و جریانهای سیاسی، جریانهای مذهبی و دینی را در دنیای اسلام آنطور که خودشان میخواستند راهاندازی کردند. قومگرایی یا ناسیونالیسم را در دنیای اسلام ترویج دادند. به کردها، به ترک ها، به لرها، به بلوچها، به عرب ها و نژادها، قومیتها و زبانهای مختلف وعدههای دروغین دادند، مبنی بر اینکه به سیادت کشورهای خود خواهند رسید، در کنار ناسیونالیسم قومی و قومگرایی شروع کردند به ترویج جریانهای افراطی در دین و مذهب. گرایش هایی که مورد حمایت آنها قرار گرفت، جریان وهابیت و افکار و اندیشههای محمد بن عبدالوهاب در عربستان بود که بخشی از سیاستهای خود آنها بود و در دنیای اسلام پیگیری شد و در قالب جریانهای نوظهور و جریان های متجدد و نوگرا با گرایش غربی در دنیای اسلام به وجود آمد.
رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی سنندج ادامه داد: در کنار این پنج اقدام، پروپاگاندا و تبلیغ منفی علیه مسلمانان را در دستور کار خودشان قرار دادند و شروع به تخریب شخصیتهای دینی از جمله شخصیت رسول الله (ص)، صحابی آن حضرت، یاران و خاندان و اهل بیت آن حضرت و ایجاد تفرقه بین خوانشهای مختلف اسلام کردند و مذاهب فقهی و فرق کلامی که برادرگونه در کنار هم سال ها و قرن های متمادی زیسته بودند را به جان هم انداختند، اقدام دیگر استعمار ترویج کتابها و آثار تفرقهافکنانه بود. با استفاده از مزدوران خودشان در دنیای اسلام و در خارج از مرزهای دنیای اسلام افراد اندیشمندی را اجیر کردند و علیه مذاهب مختلف شروع به ایجاد شبهه و شک و تردید و اهانت و تهمت و افترا نمودند. کتابهایی که علیه مذاهب مختلف نوشته شد و فرهنگ زیسته تقریبی مسلمانان را خدشهدار کرد؛ مسلمانانی که با داشتن ادب اختلاف، برادرانه در کنار هم زندگی خوبی داشتند.
یوسفی با بیان اینکه اقدام بعدی استعمار شایعهپراکنی بود، گفت: روایات شاذ مذاهب را برجسته کردند که مثلا امامیه نسبت به اهل سنت این دیدگاه را دارد یا اهل سنت نسبت به شیعه این دیدگاه را دارد؛ در حالی که روایتهای شاذ یا نادرستی است که ممکن است در لابهلای متون روایی هم وارد شده باشد، استعمار، جنگ نرم با دنیای اسلام را برتری داد؛ چون در جنگ سخت همین اخیرا هم شاهد بودیم که آمریکا با کمال حقارت و خفت، مجبور به ترک سرزمین افغانستان شد . اما مشخص شد که در جنگ نرم همچنان فعالیتشان ادامه دارد ودر شبکههای ماهوارهای، تلویزیونها، سایتهای اینترنتی، شبکههای اجتماعی مدام در حال ترویج و اشاعه فرهنگ ضد تقریبی و ضد وحدت دنیای اسلام قرار دارند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: مسلمانان هوشیار و بیدار باشند و جریان بیداری اسلامی و پرچم خیزش بیداری اسلامی همیشه در حال اهتزاز باشد، امیدوارم مسیر بزرگان دوران معاصر، از جمله سید جمال الدین اسدآبادی، شیخ محمد عبده،شیخ مصطفی عراقی، شیخ شلتوت، آیت الله بروجردی، آیتالله مدنی، امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری که نقشه راهی برای ما ترسیم کردند، رونق بیشتری داشته باشد و مسلمانان مسیر اعتدال، وحدت، همگرایی و همدلی را در پیش روی قرار دهند.
نظر شما