به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان، سبک هنری نقاشی قهوهخانهای، یک هنر مردمی بوده که به خواست مردم قشرهای گوناگون ایرانی با گرایشهای ملی و دینی، تصویرگریها انجام شده که یکی از رویدادهای مهم سوگواریهای محرم حسینی است که بر پایه باور ایرانیان هنر نقاشی قهوهخانهای در خدمت انتقال آموزههای اخلاقی دینی قرار میگرفته است، درباره نقاشی قهوه خانه ای و خاستگاه ان به عنوان هنر مردمی که با اعتقادات ملی و مذهبی پیوند دارد با یاسر موحد فر، دبیرکل بنیاد فردوسی به گفتگو نشسته ایم که در زیر می آید:
پیشینه سبک ایرانی نقاشی قهوهخانهای از چه زمانی است؟
پیشینه هنرهای ایرانی به چندین هزار سال پیش باز میگردد؛ در آیین کهن شهریاری ویژه کشورداری در ایران و در ارتباطهای ایرانیان در جای جای جهان، همواره در کنار مبادلههای بازرگانی، کالاهای هنری هم جایگاه ویژهای داشتهاند؛ چه آنکه هنرمندان به ویژه در ایران باستان دارای وزارت اختصاصی بودهاند و در دورههای اسلامی نیز بسیاری از فرمانرواییهای ایرانی برای هنرمندان جایگاه ویژهای اختصاص میدادهاند؛
نقاشی قهوهخانهای اما در مرکزهای فرهنگی روزگاران گوناگون از زورخانهها تا قهوهخانهها در کنار فرهنگ حماسی پهلوانی تا فرهنگ شعر و ادب پارسی جایگاه ویژهای یافت.
سبک نقاشی قهوهخانهای دو ویژگی پایهای دارد یکی تصویرگری داستانهای ملی و دیگری رویدادهای تاریخی دینی که نقالان، مرشدان، پرده خوانان و روایان نقش تکمیل کننده آن را داشتهاند.
اکنون سبک کهن ایرانی نقاشی قهوهخانهای چه وضعیتی دارد؟
با کمرنگ شدن جایگاه ادبی قهوهخانهها رفته رفته سبک نقاشی قهوهخانهای هم به دست فراموشی سپرده شده است تا جایی که هم اکنون این هنر سنتی ایرانی در شرف نابودی قرار گرفته است که پیشنهاد میکنم همچون هنر نقالی و شاهنامه خوانی به عنوان نیای نمایش ایرانی که افتخار ثبت آن را با همکاری نهادهای فرهنگی بنیاد فردوسی، خانه تئاتر، مرکز هنرهای نمایشی وزازت فرهنگ و ارشاد اسلامی و پژوهشگاه وزارت میراث فرهنگی در یونسکو داشتهام، این هنر بومی و ملی هم به نام ایران در یونسکو به ثبت جهانی برسد.
وظیفه ملی همه نهادهای متولی آن است که سبک نقاشی قهوهخانهای را به عنوان نیای هنر نقاشی ایرانی آن هم همچون هنر نقالی در معرض خطر ثبت نمایند؛ چه آنکه هنگامی که در ۱۰ سال پیش هنر نقالی و شاهنامه خوانی را در فهرست میراث در معرض خطر به نام ایران به ثبت جهانی رساندیم، دستکم تلاشهایی برای راهاندازی جنبش شاهنامه خوانی و نقالی با راهبری بنیاد فردوسی شکل گرفت که اگرچه هیجگاه بودجهای دولتی برای راهاندازی دانشنامه و مرکز پژوهشی و آموزشی به آن اختصاص پیدا نکرد اما خیزشی مردمی را بنیان گذاشت که تا کنون میتوان گفت این هنر زنده و پویا شده است و گزارش بنیاد فردوسی که از سوی وزارت میراث فرهنگی چندی پیش به سازمان یونسکو پیشکش شد این سازمان جهانی را بر آن داشت تا از ایران برای زنده ساختن هنر نقالی و شاهنامه خوانی تقدیر نماید.
نقاشان قهوهخانهای برای زنده نگه داشتن روایتهای حماسی و مذهبی از جمله داستانهای شاهنامهای و حماسههای عاشورایی چگونه نقشی را ایفا کردهاند؟
نقاشان قهوهخانهای به سفارش نقالان، پردهخوانان، مرشدان و روایان و مدیران زورخانهها، قهوهخانهها و تکیهها بیشتر تلاش میکردند به دو گونه این نقاشی را انجام دهند؛
نخست با پژوهش در زمینههای داستانهای ایرانی و رویدادهای اسلامی تا ۴۰ روایت داستانی را در یک پرده بزرگ به تصویر میکشیدند اما نکته جالب توجه تصویرگری نقاشی قهوهخانهای به سبک نقاشی پشت شیشه است که برای بچه مرشدان و کودکان نقال مذهبی و نوجوانان شاهنامه خوان تا ۵ روایت داستانی را تصویرگری میکردند.
بیشتر نقاشیهای قهوهخانهای دارای مضامین ملی و مذهبی است که به روایتهایی از داستانهای شاهنامهای و واقعه کربلا و حماسه آفرینیهای امام حسین و یارانشان اختصاص دارد، این آثار چه ویژگیهایی دارند؟
با توجه به آنکه نقاشی قهوهخانهای هنر کاربردی بوده که معمولا در شب نشینیهای ادبی و آیینی از آن بهره گرفته میشده و اصطلاحا جزو دکور مکانی و آکساسوار صحنهای از آن به گونه ثابت یا موقت بهرهگیری میشده است.
تلاش نقاشان قهوهخانهای آن بوده تا بر پایه گاهشمار باستانی و جشنهای ماهانه ملی ویا تقویم مذهبی و رویدادهای اسلامی به تصویرگری روایتهای داستانی ملی و حماسههای دینی بپردازند.
سبک هنری نقاشی قهوهخانهای، یک هنر مردمی بوده که به خواست مردم قشرهای گوناگون ایرانی با گرایشهای ملی و دینی، تصویرگریها انجام شده که یکی از رویدادهای مهم سوگواریهای محرم حسینی است که بر پایه باور ایرانیان هنر نقاشی قهوهخانهای در خدمت انتقال آموزههای اخلاقی دینی قرار میگرفته است.
ورود مضامین و محتوای عاشورایی به پردههای نقاشی قهوهخانهای به چه تاریخی بر میگردد؟
با توجه به وجود پیشینه سوگواریهای ملی از سوگ سیامک تا سوگ سیاوش و از سوگ سهراب تا سوگ رستم که نقاشان قهوهخانهای آنها را به زیبایی در کنار شاعران نامدار و مفاخر ادبی ایرانی همچون حکیم فردوسی توسی تصویرسازی میکردند؛ تلاش کردند با آفرینش تصویرگری حماسههای علوی تا روایتهای عاشورایی بسیاری از آموزههای معنوی ملی و دینی را برای نسلهای گوناگون به نمایش گذارند.
خاستگاه و پایگاه نقاشی قهوهخانهای مردمی است و از قهوهخانهها رشد و گسترش پیدا کرده است، چگونه هنرمندان این سبک نقاشی مضامینی مثل عاشورا را در محتوای آن گنجاندهاند؟
هنرمندان نقاشی قهوهخانهای چون به خواست هنرمندان و به سفارش مدیران فرهنگی، بیشتر به آفرینش اثرهای هنری میپرداختند و پس از آن با همراهی هنرمندان نقال و راوی بازخورد مردمی آن را در ویژه برنامههای گوناگون میدیدند، تنها و تنها به دنبال آن بودند تا فرهنگ فکری مردم را به نمایش گذارند تا بیشتر بتوانند اثرهای هنری ماندگارتری را طراحی و اجرایی نمایند تا در نزد مردم بیشتر مورد توجه قرار گیرند.
با این وجود اما شوربختانه هنر کهن نقاشی قهوهخانهای در شرف نابودی کامل است؛ چه آنکه بسیاری از هنرمندان پیشکسوت سبک نقاشی قهوهخانهای از دنیا رفتهاند و اندک کنشگران این رشته هنری هم به کهن سالی رسیدهاند و هیچ امکانی برای آموزش نسلی جوان را هم از سوی نهادهای هنری، ادبی، فرهنگی، پژوهشی و علمی به ویژه به گونه مدرسهای تا دانشگاهی را به دست نیاوردهاند.
امید آنکه نهادهای متولی فرهنگی هنری بتوانند برای زنده ساختن سبک هنری نقاشی قهوهخانهای تلاشهایی را آغاز نمایند که مهمترین آن ثبت جهانی هنر نقاشی قهوهخانهای در سازمان جهانی یونسکو است که آمادگی برای ثبت جهانی و زنده ساختن هنر نقاشی قهوهخانهای از سوی نهادهای مردمی بنیاد فردوسی و موسسه فردوسی توسی با حضور شایسته هنرمندان برجسته اندک بر جای مانده هنر نقاشی قهوهخانهای وجود دارد.
نظر شما