خبرگزاری شبستان: هیجانات، احساسات، تفکر و شناخت همه مقولاتی هستند که به تدریج روانشناسی معاصر به مطالعه مجدد آن ها پرداخت و تبیینی نو و روان شناختی از آنها ارائه داد. طبیعی بود که سطح این ورود بر رفتار آدمیان از سیری ساده به پیچیده برخوردار باشد و به همین دلیل تا سال ها رفتار مطالعه می شد و فرایندهای ذهنی دیرتر به دست آمدند و مورد مطالعه قرار گرفتند. توقف سالیان روانشناسی بر روان پویایی و رفتارگرایی نیز ناشی از طی همین سیر از ساده به پیچیده است. اگرچه که مقولات پیچیده تر رفتار آدمیان همچون عشق ورزی همواره مورد تببین قرار می گرفته است، لکن شاید تنها در سه دهه اخیر باشد که رویکردهای نو و متفاوت دیگری که ادعای تبیین همه انسان را ندارند و به تامل در جزیی از رفتار بسنده می کنند رشد بیشتری کرده اند و نمود یافته اند و به همین دلیل در دهه های اخیر مقولات پیچیده تری همچون عشق دوباره تعریف شدند.
اما شاید شوق برانگیزترین رفتارهای انسانی که همه روانشناسان معاصر را مجبور به اتخاذ جهت گیری کرده است، رفتارهای دینی آدمیان باشد. بیش از دوهزار سال است که دین به عنوان واقعیتی انکارناپذیر در لایه های مختلف زندگی فردی و اجتماعی آدمیان نفوذ کرده و زندگی و تفکر آداب و رسوم حیات و مرگ آن ها را شکل داده است.
نفوذ تردیدناپذیر مفهوم دین و فضای عالی تر آن (معنویت) آنگونه بوده است که تقریبا همه نظریه پردازان روانشناسی معاصر به تلویح یا تصریح نسبت خود با دین را روشن کرده اند و تعریف و تبیینی از دین و رفتار دینی آدمیان به دست داده اند.
ولف در این باره می نویسد: (روانشناسان که عادت نکرده اند ماهیت تعهدات و فعالیت های خود را دینی بدانند، اظهار این نکته برایشان سخت شگفت آور است که میان سنت های دینی خاص و گرایش های ویژه در روانشناسی پیوستگی هایی وجود دارد.)
مثلا دیوید باکان تقارن های گوناگونی میان رفتارگرایی و مسیحیت پروتستان، به ویژه ادب استاد و شاگردی رایج در آن می بیند. باکان همچنین استدلال کرده است که بسیاری از آموزه های اصلی روانکاوی از پیش در ادبیات عرفانی یهود موجود بوده است. در مورد روانشناسی تحلیلی (یونگ) ... وجود نمادگرایی دینی شرق و غرب به ویژه نمادگرایی عرفانی آشکار است.
اما این سوال همواره در حوزه روانشناسی دین وجود دارد که روان شناس دین به کدامیک از سوال های مربوط به رفتار ادمیان پاسخ می دهد؟ آیا دین را مطالعه می کند و یا رفتار دینی دین داران را؟ آیا در پی تبیین و تعلیل پدیدارگرایی دین است یا رفتار دینی؟ آیا روانشناسی دین همان روانشناسی دینی است؟ آیا روانشناسی دین ممکن است؟ و ...
این مقاله به این نتیجه می رسد که نه تنها دین و روانشناسی در تخالف با یکدیگر قرار ندارند بلکه حتی تبیین های علمی از رفتارهای دین داران بر استحکام مقوله باور، ایمان، سلامت ورانی و مألا معنویت آدمیان خواهد افزود.
............................................................
چکیده ای مقاله ارائه شده از سید مجتبی عقیلی، در همایش بین المللی علوم انسانی در ایران
گفتنی است همایش بین المللی علوم انسانی در ایران، به همت رایزنی علمی ایران در بریتانیا و ایرلند، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، معاونت فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، نهاد نمایندگی مقام معظرم رهبری در امور دانشجویان ایرانی در اروپا و آمریکا، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ، دانشگاه مازنداران، دانشکده مطالعات جهان و دانشگاه امام صادق، برگزار شده بود.
نظر شما