به گزارش خبرگزاری شبستان، به مناسبت سی و سومین سالگرد ارتحال رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی، امام خمینی، شبکه المنار، میزگردی با عنوان «زائران آفتاب» و با حضور آقایان دکتر عباس خامه یار، رایزن فرهنگی کشورمان در لبنان؛ میشل نوفل، روزنامه نگار و تحلیلگر مسائل سیاسی؛ محمد سعید الخنساء، عضو شورای سیاسی حزب الله، برگزار کرد.
دکتر خامه یار، ابتدا به ورود امام خمینی به میهن و استقبال بی نظیر میلیونی از ایشان و سخنرانی باشکوه امام در بهشت زهرا اشاره نموده و گفت: علت حضور امام در بهشت زهرا در نخستین لحظات ورودش به خاک میهن،تجدید پیمان و عهد با شهدای انقلاب بود که ثمره خونشان، پیروزی انقلاب به شمار می رود، لذا امام به میعادگاه شهدای انقلاب رفت تا به همگان، «قدرت نرم» انقلاب را نشان دهد، امام با استمداد از شهدا و درود به روان پاک آنها و خانواده های ایشان، فهماند که مجاهدت جوانان و خون آنهاست که توانست طاغوت را از کشور بیرون براند.
در ادامه میشل نوفل، روزنامه نگار و تحلیلگر مسائل سیاسی، ضمن اشاره به خاطره همراهی خود، با امام در پرواز بازگشت از پاریس به تهران، گفت: ما به همراه جمعی از خبرنگاران و روزنامه نگاران به نوفل لوشاتو رفتیم و امام را دیدیم که بر درخت سیبی تکیه زده و به پرسش خبرنگاران پاسخ می دهد. امام با انتخاب پاریس به عنوان مسیر حرکت خود به تهران، توانست،پیام انقلاب را به تمام مردم جهان منتقل کند، چرا که فرانسه مرکز ارتباطات جهان در آن زمان به شمار می رفت و به آسانی پیام امام به تمام دنیا مخابره شد.
وی افزود: رفتار امام با مردم و شخصیت استثنایی ایشان چنان بود که توانست نظام دوقطبی آن زمان جهان را به چالش بکشد. امام در چنین شرایطی فرمود که نظام دوقطبی باید پایان پذیرد و شعار نه شرقی و نه غربی را سر داد و جمهوری اسلامی را در مقابل چنین نظام جهانی، تأسیس کرد.
سپس محمد سعید الخنساء، عضو شورای سیاسی حزب الله به فضای حاکم در جنوب لبنان در اوایل پیروزی انقلاب اشاره نمود و این که چگونه جمعی از لبنان برای دیدار با امام راهی تهران شدند و با استمداد از راهنمایی های ایشان، هسته اولیه حزب الله و مقاومت در برابر اشغالگران را ایجاد کردند.وی گفت: ما به محضر ایشان رفتیم تا با استمداد از ولی فقیه و یک مرجع دینی و تنها قدرت سیاسی در منطقه که حامی ما بود، بتوانیم در برابر تهاجم رژیم اشغالگر صهیونیستی به جنوب لبنان بایستیم. و امام از همان آغاز انقلاب با افتتاح سفارت فلسطین در تهران، راه مبارزه و مقاومت در برابر صهیونیست ها را به همگان نشان داد.
در ادامه دکتر خامه یار،به فراگیر بودن اندیشه امام و پدیده بودن این شخصیت، اشاره نموده و گفت: امام «جامع الأطراف» بود،در عین این که یک فقیه و مرجع بود، همزمان، اندیشمند، شاعر، ادیب، فیلسوف، عارف، صوفی، سیاستمدار و یک فرهیخته بود و این ویژگی ها به سادگی در هر کسی جمع نمی شوند.
وی افزود: نوآوری ایشان در مسائل فقهی و جمع میان سنت و مدرنيته، یکی از ویژگی های بارز ايشان به شمار می رود. از سیصد سال تاکنون، شخصیت های مختلفی مانند سید جمال الدین اسدآبادی، شیخ محمد عبده و برخی مراجع تقلید در قم و نجف و در جهان اسلام ظهور کردند، اما شخصیتی که بیاید و نظریه ولایت فقیه را مطرح کند و همزمان سیاست را با دین در هم آمیزد، وجود نداشته که بتواند جامعه را مدیریت کند و دین و سیاست را در کنار یکدیگر جمع کند. چنین شخصیتی بسیار نادر است.
رایزن فرهنگی کشورمان سپس به فضای حاکم در حوزه های علمیه آن روز اشاره نمود و گفت: امام خمینی از درون حجره های مدرسه فیضیه در آن دوران خفقان و استبداد بیرون آمد و در نهایت پس از تبعید به پاریس رفت تا خورشید مشرق از مغرب طلوع کند.
در ادامه حسن قناعتلی،استاد جامعة المصطفی، از ترکیه میهمان برخط، این میز گرد بود، وی در سخنان خود، به ویژگی های امام خمینی اشاره نموده و گفت: امام توانست در دورانی که دو نظام سرمایه داری و سوسیالیستی بر جهان حاکم بودند، نظام اسلامی را تأسیس کند، و اسلام را به عنوان اسلام ناب محمدی، اسلام رحمت، برادری، صلح و نجات از سیطره ستمگران معرفی نمود.
وی از دیگر ویژگی های امام،به ایجاد وحدت میان اهل تسنن و شیعه اشاره نموده و سپس به بیان موفقیت های علمی جمهوری اسلامی ایران در سایه رهبری ایشان پرداخته و در پایان گفت: امام، اسلام را به عنوان یک هدف والا به دیگران معرفی کرد و هیچ ملتی را بر ملت های دیگر برتر ندانست.
محمد سعید الخنساء، در ادامه به مبارزه امام خمینی با اندیشه های نظام سرمایه داری و سوسیالیستی اشاره نموده و گفت: امام، اسلام را در مقابل این دو نظام جهانِ آن روز قرار داد، و رهبری احیاگرانه دینی را به منصه ظهور رساند.
وی سپس به حمایت های شهید آیت الله سید محمدباقر صدر از امام اشاره نمود و گفت: شهید صدر، در نامه اش به امام، وی را به عنوان رهبر خود معرفی کرد. و باید گفت امام خمینی بُعد عملی اسلام را در مدیریت جامعه نشان داد.
سپس، میشل نوفل، امام خمینی را به عنوان شخصیتی استثنایی معرفی کرده و گفت: امام خمینی، همواره حرف آخر را می زد و او تصمیم گیرنده بود و حتی در فضاهای اسلامی و دینی نیز ایشان بدون تأثیرپذیری از دیگران،تصمیم نهائی را اتخاذ می کرد. باید بدانیم که امام، توانست بنیان، نظام جمهوری اسلامی را در جهان سیاسی آن روز، پایه ریزی کند، همان نظام دوقطبی که آمریکا و شوروی حاکم بر جهان بودند و ایشان، نظام حاکم بر جهان را شکست و نظام جمهوری اسلامی را به رخ دیگران کشید و بر نظام دوقطبی تحمیل کرد.
وی افزود: جمهوری اسلامی را دو بعد دموکراسی، مردم سالاری و اسلامیت،تشکیل می دهد. امام توانست دین و سیاست را در هم آمیزد. حتی در مکتب تشیع نیز ایشان انقلابی ایجاد کرد و با سلوک و رفتار خود، نظام سنتی دینی را به نوعی بر هم ریخت و تشیع سیاسی را به صحنه اجتماع بازگرداند و روح حاکمیت اسلام را در آن دمید.
میشل نوفل در ادامه گفت: حتی در زمان تبعید به عراق، در نظام دینی و حوزوی حاکم بر آنجا نیز تغییر ایجاد کرد.چرا که آن جا فضایی سنتی و تاریخی داشت و همزمان نباید یادمان برود که میرزای شیرازی رهبر نهضت تنباکو، نیز یک رهبر بود،و نهضت مشروطه نیز دارای یک رهبر دینی بود؛ اما، امام خمینی تفاوت بسیاری با آن رهبران دارد.
خامه یار سپس به ابعاد نوگرایی امام و مجدد بودن ایشان اشاره نموده و گفت: زمانی که از امام به عنوان یک احیاگر و مجدد یاد می کنیم باید بگوئیم که، ضمن توجه به مسئله اجتهاد، نباید فراموش کنیم که امام در سایه همین اجتهاد حرکت کرد و گفتمان جدیدی را وارد فضای سیاسی حاکم در آن زمان کرد. بحث فقه سیاسی و اجتهاد در سیاست، یا شعار نه شرقی و نه غربی و جمهوریت اسلامی و مردم سالاری دینی،و استكبار ستيزی همه این موارد در زمانی مطرح شد که شرایط سیاسی حاکم بر جهان و جامعه، چنین دیدگاهی را به خود ندیده بود. لذا با وجود اجتهاد، طرح این گونه دیدگاهها و عملی کردن آنها، در آن شرایط، امری نادر و قابل توجه است.
در ادامه میشل نوفل درباره دیدگاههای اندیشمند فرانسوی"میشل فوکو" و تأثیر پذیری وی از امام خمینی، گفت: میشل فوکو تحت تأثیر نظام اسلامی ایران در آن زمان قرار گرفت، جوانانی در فرانسه نزد وی نظرات ایشان را فرا گرفتند، اما بعدها خبری از آنها نشد. آن چیزی که باعث شد "فوکو" تحت تأثیر نظام اسلامی ایران قرار گیرد، این بود که او تمام مطالعات خود را متمرکز بر روی نظام سلطه و حاکمیت بر مردم بر اساس دیدگاه های غربی کرده بود، لذا برایش مهم بود که چگونه روحانیت و یا دین، توانسته، نظامی را تأسیس کند که بتواند تمام معادلات نظام های سیاسی جهان آن روز را بر هم زند و تحت تأثیر خود قرار دهد.
وی افزود: میشل فوکو تربیت یافته نظام غربی بود، و با این که معترض همان نظام بود، اما نظام غرب را به دقت مورد مطالعه قرار داده بود و متوجه شده بود که مردم چگونه از دین و مؤسسات دینی و کلیساها در غرب، فاصله گرفته و می گیرند و کلیساها در حال خالی شدن از حضور مردم می باشند.و تفاوتی میان پروتستان ها و یا کاتولیک ها در این امر وجود ندارد، البته ارتودکس ها به دلیل این که فرهنگ مذهبی خود را نهادینه کرده اند و به آن عمق معنوی بخشیده و به نوعی صوفی مسلک اند، از این امر استثنا هستند.
میشل نوفل در ادامه گفت: باید گفت که غرب در حال فاصله گرفتن از دین قرار دارد و در مادیت فرو رفته است، همین امر باعث شد تا "فوکو" به این مسئله توجه کند که چگونه دین می تواند نظامی را در چنین شرایطی ایجاد کند و تجربه تأسیس نظام اسلامی در ایران برایش امری شگفت آور بود و این که چگونه مفاهیم جدیدی در نظام حاکمیت بر مردم از سوی دین مطرح شده است. بنابراین تحت تأثیر نظام اسلامی ایران و امام قرار گرفت.
در ادامه محمد سعید خنساء، به اختلاف میان دو قطب آن زمان اشاره کرد و گفت: در آن زمان، شرق سوسیالیست و غرب سرمایه دار، اختلاف بسیاری با یکدیگر داشتند، اما همزمان بر سر این مسئله نیر اتفاق نظر داشتند که نامی از اسلام ناب برده نشود.
دکتر خامه یار در ادامه توضیحات میشل نوفل درباره "میشل فوکو" گفت:باید بگویم که نخستین شخصیت غربی است که درباره روحانیت و معنویت انقلاب اسلامی سخن گفته و پیش از وی، کسی از غربی ها، در این موضوع مطلبی ننوشته است. او در میدان شهدا(ژاله سابق) و جمعه خونین، حضور داشت و تمام اتفاقات آن روز و شهادت طلبی مردم را با چشم خود دید. وآن گاه بود كه به قدرت نرم انقلاب اسلامی پی برد و گفت با چنين انديشه و قدرتی، امام خمينی پيروز ميدان است و شاه سرنگون خواهد شد.
سپس میشل نوفل در این مورد گفت: "فوکو" درباره نقش فرهنگ و مؤسسات فرهنگی و نحوه کنترل جامعه بر اساس خاستگاه فرهنگی، مطالبی نوشته است. انقلاب اسلامی و به تعبیری انتفاضه مردمی ایران، همان مسئله ای بود که میشل فوکو را تحت تأثیر خود قرار داد.
خامه یار: این انقلاب، انقلابی فرهنگی و نمادها، شخصیت ها و نویسندگان آن نیز همه شخصیت هایی فرهنگی بوده اند و پیام های انقلاب از طریق نوار کاست به دست مردم می رسید، لذا به انقلاب کاست نیز معروف شد.
میشل نوفل: وقتی از پاریس به تهران رسیدیم، به همراه دیگر خبرنگاران در میادین مختلف شهر حاضر می شدیم،فعال بودن مردم و حضور جوانان با روحیه و نشاط ، برای ما بسیار قابل توجه بود. جوانان درباره دکتر شریعتی برای ما سخن می گفتند و او را به ما معرفی می کردند. ما شاهد انتفاضه ای همه جانبه بودیم.
خامه یار: "میشل فوکو" این بُعد انقلاب را به خوبی درک کرده بود و درباره آن نوشت.راز نوشته های فوکو در همین امر نهفته شده که وی، از زاویه فرهنگی به انقلاب نگریست.
محمد سعید خنساء: پس از پیروزی انقلاب در اوج سرمای زمستان و بارش برف به تهران آمدیم،شب که برنامه های ما تمام شد، من و همسرم تصمیم گرفتیم به مهدیه تهران برویم، استاد میشل نوفل همراه ما بود، پرسید کجا می روید؟ گفتم دعای کمیل، گفت: من نیز همراه شما می آیم. در آن جا مادرانی را دیدیم که به همراه کودکان خردسال خود و در زیر بارش برف در آن فضا حضور یافته بودند. مراسم به رغم سرمای زمستان دو ساعت به طول انجامید.پس از پایان یافتن مراسم و بیرون آمدن از محوطه، استاد میشل نوفل به من گفت، می خواستم ببینم چه کسی چنین معنویت و روحانیتی را به انقلاب داده است؟ هم اکنون متوجه شدم که منبع آن کجاست.
در ادامه حجت الاسلام و المسلمین رحیمیان از اعضای سابق دفتر امام به صورت مجازی به مشاهدات مستقیم خود از رفتار و سلوک امام اشاره نموده و گفت: مشاهدات حضوری این جانب از امام خمینی در طول مدت بیست و پنج سال بوده و باید بگویم که بسیاری از شخصیت ها به هنگام نزدیک شدن به آنها، و متوجه شدن از خلق و خوی واقعی آنان، بلافاصله انسان از آنها فاصله می گیرد. اما امام خمینی متفاوت بود، هر چه به او نزدیکتر می شدیم و با خلق و خوی وی بیشتر آشنا می شدیم، ایمان ما به ایشان بیشتر می شد.
وی در ادامه افزود: امام خمینی در کنار دروس فقه و اصول و فلسفه، درس اخلاق نیز می گفت، کلاس های اخلاق ایشان بی نظیر و بی بدیل بوده و در حوزه درس اخلاق وی، برخی از مراجع و مجتهدان نیز حضور می یافتند، سخنان امام چنان تأثیری بر جانها می گذاشت که همه به شدت به گریه می افتادند.
سپس، خامه یار، به توجه امام خمینی به خانواده اش، برخلاف عرف و رفتار دیگران، اشاره نموده و گفت:حضور امام در کنار خانواده اش بی نظیر بود. امام بر این باور بود که مرد از دامان زن به معراج می رود و همین سخنان ایشان بود که به جامعه زنان ایران انگیزه ای دوچندان داد. شعار "ما می توانیم" امام، باعث شد که روح اراده را در جامعه تزریق کند و ایران بتواند به چنینی دستاوردها و موفقیت های چشمگیری برسد.
وی افزود: مسئله فلسطین، نزد امام برخاسته از یک جایگاه عقیدتی بود و ایشان فلسطین را بخشی از خاک غصب شده سرزمين های اسلامی می دانست که باید بازگردانده شود و باید با ستمگران مقابله نمود. ایشان همچنین مجوز پرداخت وجوهات شرعی به مسئله فلسطین را صادر نمود. وی بخشی از مشکلات عمده امت اسلام و نیز ایران را ناشی از اشغالگری صهیونیست ها می دانست و از همان آغاز نهضت پانزده خرداد در سخنرانی معروف خود نام شاه را پانزده بار به زبان آورد، اما نام رژیم اسرائیل را هیجده بار بر زبان جاری کرد و استبداد را به وجود نماینده استعمار در منطقه یعنی اسرائیل گره زد. لذا نگاه ایدئولوژیک امام به مسئله فلسطین از همین خاستگاه بود.
رایزن فرهنگی کشورمان در پایان گفت: همین نگاه باعث شد تا مواضع ثابت جمهوری اسلامی ایران در بیش از چهار دهه بر حمایت نامحدود و همه جانبه سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنیتی از مسئله فلسطین استوار گردد. این اندیشه از همان آغاز پیروزی انقلاب با شعار امروز ایران و فردا فلسطین، و تحویل سفارت اسرائیل به فلسطین به خود شکل عملی گرفت. و تاکنون نیز ادامه یافته و پیروزهای اخیر نیز گویای همین امر است.
در پایان، میشل نوفل، با اشاره به همکاری خود با نویسنده معروف مصری"فهمی هویدی" و نگاه وی نسبت به اشتباه عرب ها درباره ایران، گفت: به نظرم اشتباه عرب ها درباره ایران،در طرح پروژه سنتی قومی عربی بود. آنها از اهمیت وجود مثلث مهم منطقه یعنی ایران، مصر و ترکیه غافل هستند. این مثلث می تواند منطقه را در برابر دخالت های بیگانگان مصون بدارد. باید گفت امام برخاسته از مکتب ایران بود و ایشان معتقد بود که ایران جایگاه خود را در منطقه و جهان جز از طریق دروازه فلسطین و مقابله با صهیونیست ها به دست نخواهد آورد. همچنین امام همزمان با مراجع تقلید به صورت کلی همراه بود و همین مسئله تقلید در تشیع و تعددی بودن مراجع تقلید، نقش مهمی در استمرار این مسیر و جریان ایفا خواهد کرد.
نظر شما