خبرگزاری شبستان، گروه اندیشه: یکی از واقعیتهای غیرقابلانکار در هر جامعهای، نقش و سهم زنان در جامعه است. وضعیت اجتماعی زنان ایران در طول تاریخ، دستخوش تحولات و دارای فراز و فرودهای فراوانی بوده است.
سهم زنان در تحولات جامعه، بر هیچکس پوشیده نیست. همچنین باید اعتراف کرد که در جامعه، زنان نیمی از جمعیت کشور را تشکیل میدهند. با اینوجود، شاهدیم که زنان ایرانی همدوش مردان و در کنار آنها سعی در شکوفایی استعداد و پیشبرد اهداف جامعه را دارند.
در دوران پهلوی و قبل از انقلاب اسلامی، به لحاظ تسلط فرهنگ غرب و نبود مکانیزم فرهنگی با محوریت اسلام، یک بافت اجتماعی خاص ایجاد گردید و هرگونه تحرک و فعالیت سیاسی از زنان مسلمان سلب شده بود. در جامعهی پیش از انقلاب، نگرش کلی در مورد نقش و جایگاه زنان به دو صورت تصور میگردید:
1ـ زن، عنصری زیبا، افسونگر، تنوع آفرین و گذراننده اوقات فراغت هوسبازان به شمار میرفت.
2ـ با توجه به آناتومی و وضعیت زنان، انتظار هیچ کار جدی و مهمی از او نمیرود.
محمدرضا شاه در مصاحبه باخانم اوریانا فالاچی، خبرنگار ایتالیایی در سال 1352 درباره زن اینگونه اظهارنظر کرد: «در زندگی یک مرد زن بهحساب نمیآید. مگر وقتیکه زیبا و دلربا باشد و خصوصیات زنانه خود را حفظ کرده باشد شما زنان هرگز یک میکلآنژ یا یک باخ، نداشتهاید یا حتی یک آشپز بزرگ، هیچچیز بزرگی نداشتهاید. راستی شما در طی این مصاحبههایتان چند زن قادر به اداره یک کشور را دیدهاید.» [1]
از طرفی جامعهی غربی با این تصور که در نقش و جایگاه زن در جامعه اسلامی، در پستوها و مخفی خانههای منازل بوده و از حقوق خود محروم میباشند، زنها را بهعنوان عناصر ناراضی در میان مسلمانان معرفی میکردند. لذا با این فکر، تصور میکردند اگر انقلابی با اهداف اسلامی پیدا شود و ازجمله رویکردهای آن، برقراری ارزشهای اسلامی باشد، زنان حتماً در جبهه مخالفین انقلاب قرار خواهند گرفت.
انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) تحولی اساسی و ژرف در وضعیت زنان جامعه ایران پدید آورده است. انقلاب اسلامی جایگاه و منزلت زنان را اعتلا بخشید و دامنه مشارکت آنان را گسترش داد.
امام خمینی(ره) زنان را انسانساز و مربی بیان میکنند: «قرآن كريم انسانساز است، زنها نيز انسانساز. وظيفه زنها انسانسازى است. اگر زنهاى انسانساز از ملتها گرفته بشود، ملتها به شكست و انحطاط مبدل خواهند شد، شكست خواهند خورد، منحط خواهند شد. زنها هستند كه ملتها را تقويت مىكنند، شجاع مىکنند.» [2]
ایشان زن را همانند مردان دانسته، ازاینرو به آنها تکلیف میکنند که باید در عرصههای مختلف علمی، فرهنگی، سیاسی، باقدرت تلاش کنند.
ـ [در بُعد علمی] «شماها در تحصیل کوشش کنید که برای فضایل اخلاقی بر فضائل اعمالی مجهز شوید، شما برای آتیه مملکت ما جوانان نیرومند تربیت کنید.» [3]
ـ [در بُعد اجتماعی] «شما باید در همه صحنهها و میدانها آنقدر که اسلام اجازه داده وارد باشید.» [4]
ـ [در بُعد سیاسی] « همانطور که مردها باید در امور سیاسی دخالت کنند و جامعه خودشان را حفظ کنند زنها هم باید دخالت کنند و جامعه را حفظ کنند.» [5]
ـ [در بُعد فرهنگی] « این فرهنگ را باید زنده کرد و شما خانمها همانطوری که آقایان مشغول هستند همانطوری که مردها در جبهه علمی و فرهنگی مشغول هستند، شما هم باید مشغول باشید» [6]
لذا میتوان مدعی بود که انقلاب اسلامی منجر به هویت بخشی و نوسازی نگاه به زن در اجتماع گردید.
1ـ هویت بخشی به زنان
با توجه به نقش مربیگری زن در خانواده در عصر پهلوی، بزرگترین ظلم و ستم در حق زنان روا شد. آنها دریافتند که زن در جامعه نقش انتقالدهنده فرهنگ را بر عهده دارد و برای تغییر باید زن را منحرف کرد و با انحراف و انحطاط زن، کمکم زن بهمثابه یک شی تلقی میگردد و هویتی برای خود ندارد. شخصیتی که پهلوی پدر و پسر، به زن داده بودند، با هویت اصلی او مغایر بود. آنها به زن فقط درحد یک بدن و فرم نگاه میکردند نه یک فرد متفکر، سازنده، خلاق و مکمل مرد.
»زن درصحنه اجتماع آن روز الهه دلفریبی بود که تنها نقش دلبری خویش را خوب میدانست، زندگی او عاری از هدف بود و عمر خود را در تاریکی و بیخبری سپری میکرد.» [7]]
اما امروز شاهدیم که زنان ایرانی بعد از انقلاب نهتنها نگاهی کالا محور بر آنها نشده است بلکه بر اساس آمار میزان شرکتکنندگان زن در کنکور، حضور در دانشگاهها و پستهای مدیریتی حتی انتخاب بهعنوان وزیر را شاهد هستیم. بنابراین زن ایرانی از آن قالب فرمایشی و عروسکی بیرون آمد و درنهایت خویشتن گمشده خویش را یافت و به همان زن قهرمان و حماسی ایران تبدیل گردید.
2ـ نوسازی نگاه به زن
آنچه در زمان پهلوی بهعنوان راهی برای پیشرفت و توسعهی زنان به شمار میرفت، تجدد یا بهنوعی همرنگی با زنان غربی بود. این ارمغان، بعد از سفر رضا پهلوی به ترکیه و ملاقات او با آتاتورک بیشتر نمود پیدا کرد تا اینکه رضاخان در تاریخ هفدهم دی 1314 فرمان کشف حجاب را صادر کرد.
محمدرضا پهلوی در کتاب «پاسخ به تاریخ» میگوید : «در عصری که در کشورهای مترقی روزبهروز درهای مراکز علم و اقتصاد و سیاست به روی زنان بازتر میشود، ایشان همچنین پردهنشین باشند و حق کمترین دخالتی در امور اجتماع کشوری که خود نیمی از آن را تشکیل میدهند، نداشته باشند؟ برای ازمیانبردن این ظلم و تبعیض بزرگ اجتماعی بود که پدرم در سال 1314 حجاب زنان را که مانع اصلی آنان از شرکت در زندگی اجتماعی بود، ملغی کرد و پسازآن به آنان امکان داد که مانند زنان کشورهای مترقی در شئون مختلف اداری و اجتماعی به کار بپردازند.» [8]
درحالیکه این عمل رضا پهلوی و فرزندش نهتنها منجر به اجتماعی شدن زنان نگردید بلکه حداقل نتیجه آن این بود که به دلیل مذهبی بودن اکثریت اقشار جامعه، وقتی هزینهی سوادآموزی را به قیمت برهنگی نوامیس خود دیدند، راه تحصیل را بر فرزندان خود بستند و عملاً رشد تحصیلی کشور به دلیل عدم استقبال مردم، ضربه وارد شد. همچنین این عمل شاه منجر به فاصلهی طبقاتی میان زنان گردید. چون زنان شهری و روستایی هرکدام بهتناسب شیوه زندگیشان از دگرگونیها تأثیر پذیرفتند. نوگرایی به شکاف میان شهر و روستا، افزایش ثروت، توزیع نامناسب آن در سطح جامعه و نهایتاً قطبیشدن جامعه انجامید.
این درحالی است حضرت امام خمینی(ره) در مورد نگاه به زن میفرمود: «صدر اسلام زنها توی لشکرها هم بودند، توی میدانهای جنگ هم میرفتند. اسلام با فساد دانشگاهها مخالف است... اسلام با دانشگاههای استعماری، مخالف است نه با دانشگاه. اسلام با هیچچیز از این مظاهر تمدن مخالفت ندارد. اسلام زنها را دستشان را گرفته آورده در مقابل مردها نگهداشته، درصورتیکه درزمانی که پیغمبر آمد، زنها را هیچ حساب میکردند. اسلام زنها را قدرت داده است... آنچه اسلام مخالف است، این است که اینطوری میخواهند زن را بار بیاورند که یک ملعبهای در دست مردها باشد و به قول شاه ”زن باید فریبا باشد“. ما میخواهیم این کلام را بگیریم، این غلط را بگیریم. ما میخواهیم زن آدم باشد مثل سایر آدمها، انسان باشد مثل سایر انسانها، آزاد باشد مثل سایر آزادها.» [9]
براین اساس برخلاف نوع نگاهی که قبل از انقلاب نسبت به زنان بود و همچنین تحلیلی که غرب از نوع نگاه اسلام به زنان دارد، در عمل، زنان شرکت گستردهای در انقلاب داشتند و با استقبال زیاد انقلاب را پذیرفتند، آنها خودشان را باور کردند. رشد و زیستن آموختند و با وسعت بخشیدن به آرمانها، پیکره اجتماع را با ستونهای عشق محبت و ایمانشان مستحکم کردند و شاهدیم که در دوران مبارزاتی قبل از انقلاب و همچنین دوران هشت سال دفاع مقدس و دوران سازندگی و امروز در نقش مدیران جامعه نقش فعالی دارند.
نویسنده: ابوذر کاظمیان، کارشناس سطوح عالی حوزه علمیه قم
پینوشت:
1). فالاچی اوریانا مصاحبههای تاریخی، ص74.
2). صحیفهی امام خمینی، ج6، ص300.
3). همان، ج6، 521.
4). همان، ج18، ص403.
5). همان.
6). همان، ج20، ص9.
7). فرزانه مافی، آشنایان ناآشنا، دبیرخانه کنگره بررسی نقش زنان در دفاع و امنیت، 1367.
8). محمدرضا پهلوی، پاسخ به تاریخ، به کوشش شهریار ماکان، انتشارات شهرآب، 1371.
9). صحیفه امام خمینی، ج5، ص217.
نظر شما