حجت الاسلام «زین العابدین دست داده» در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری شبستان در جهرم، در شرح دعای روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان و فراز نخست این دعا «اللَّهُمَّ افْتَحْ لِی فِیهِ أَبْوَابَ فَضْلِکَ؛ خدایا در این ماه درهای فضل و کرمت را بگشا»، گفت: درهای رحمت الهی به روی همگان گشوده است و این خود مردم هستند که باید تصمیم بگیرند و از این در وارد شوند و اگر کسانی شرائط ورود در آن را فراهم نسازند دلیل بر تقصیر خود آنها است، نه محدود بودن رحمت خدا.
مسئول دفتر امام جمعه جهرم به فراز دیگر دعا «وَ أَنْزِلْ عَلَیَّ فِیهِ بَرَکَاتِکَ؛ و بر من برکاتت را نازل فرما» اشاره کرد و افزود: «برکت» در اصل به معنی ثبات و استقرار چیزی است و این واژه بر هر نعمت و موهبتی که پایدار بماند اطلاق میشود؛ بنابراین موجودات بیبرکت آنهایی هستند که ثبات و قراری ندارند و زود فانی و نابود می شوند.
وی بیان کرد: بسیارند از امّت هایی که دارای امکانات مادی فراوان بوده و منابع زیرزمینی و روزمینی و انواع صنایع را دارند، ولی به خاطر تباهی اخلاق و فساد اعمال که نتیجه مستقیم فساد اخلاق است، این مواهب برای آنها ناپایدار و فاقد برکت است و غالباً در مسیر نابودیشان به کار گرفته میشود.
حجت الاسلام دست داده ادامه داد: به همین دلیل، آیات قرآن، از کسانی سخن میگوید که نعمت های آنها وبال و مایه بدبختیشان شد؛ مثلًا، در آیه 85 سوره توبه میخوانیم: «وَلاتُعْجِبْکَ امْوالُهُمْ وَاوْلادُهُمْ انَّما یُریْدُ اللَّهُ انْیُعَذِّبَهُمْ بِها فِیالدُّنْیا وَتَزْهَقَ انْفُسُهُمْ وَهُمْ کافِروُنَ؛ مبادا اموال و اولادشان مایه اعجاب تو گردد، خدا میخواهد به وسیله آن، آنها را عذاب کند و جانشان بر آید در حالی که کافر باشند».
به گفته وی، این نعمتها هنگامی که با فساد اخلاق توأم شود، هم مایه عذاب دنیا است هم موجب خسران و زیان آخرت؛ به تعبیر دیگر، هرگاه مواهب الهی با ایمان و اخلاق و اصول انسانی همراه باشد مایه عمران و آبادی و رفاه و آسایش و سعادت و نیکبختی است این همان چیزی است که در آیه مورد بحث به آن اشاره شده است؛ بعکس، هرگاه با سوءاخلاق و بخل و ظلم و خودکامگی و هوسبازی همراه باشد، مایه تباهی و فساد است.
مسئول دفتر امام جمعه جهرم با اشاره به فراز دیگر این دعا «وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِمُوجِبَاتِ مَرْضَاتِکَ؛ و توفیق داشته باشم که عوامل رضایت تو را تحصیل کنم» عنوان کرد: رضای خدا در چیزی است که بندگان خدا کراهت دارند؛ از موسی کلیم علیه السّلام روایت شده است که عرض کرد: پروردگارا مرا راهنمائی کن که بر امری که رضای تو در آن باشد خداوند به او وحی فرستاد، رضای من در چیزی است که تو آن را مکروه میشمری و آن را دوست نداری؛ عرض کرد بار خدایا تو مرا راهنمائی کن تا بدانم آن چیست؟ خطاب شد، رضای من در راضی بودن تو است به قضای من.
وی در شرح این فراز از دعا که می فرماید «وَ أَسْکِنِّی فِیهِ بُحْبُوحَاتِ جَنَّاتِکَ»، گفت: در این فراز می گوییم مرا در قسمت اصلی بهشت جای بده معلوم می شود که بهشت درجاتی دارد؛ در روایت است که درجات بهشت به شماره آیات قرآن است؛ راوی میگوید: از حضرت موسی بن جعفر علیه السّلام شنیدم به مردی می فرمود:آیا دوست داری در دنیا باقی بمانی؟ گفت: آری؛ فرمود: برای چه؟ گفت: برای اینکه (قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ) را بخوانم؛ حضرت موسی بن جعفر بعد از اینکه ساعتی سکوت کرد به وی فرمود: هرگاه یکی از شیعیان و دوستان ما بمیرد که قرآن را بخوبی نداند و نخواند در قبر به او تعلیم داده می شود، تا خدا درجه وی را به وسیله قرائت قرآن بالا ببرد زیرا، شماره درجات بهشت به شماره عدد آیات قرآن است؛ به او گفته میشود: قرآن بخوان و بالا بیا او قرآن میخواند و بالا میرود؛ راوی می گوید من احدی را ندیدم که بیشتر از موسی بن جعفر بر نفس خویشتن خائف و ترسان باشد، یا اینکه بیشتر از آن بزرگوار بخدا امیدوار باشد؛ موسی بن جعفر قرآن را با حزن تلاوت میکرد هنگامیکه قرآن تلاوت میکرد گویا: انسانی را مورد خطاب قرار میداد.
این کارشناس دینی به فراز پایانی این دعا «یَا مُجِیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّین؛ ای کسی که دعوت بیچارگان را تو جواب می دهی» اشاره کرد و گفت: خدا دعای دعا کنندگان را مستجاب و حوائجشان را بر میآورد و اگر قید اضطرار را در بین آورد برای این است که در حال اضطرار، دعای داعی از حقیقت برخوردار است و دیگر گزاف و بیهوده نیست، چون تا آدمی بیچاره و درمانده نشود، دعاهایش آن واقعیت و حقیقت را که در حال اضطرار واجد است ندارد و این خیلی روشن است.
حجت الاسلام دست داده اظهار داشت: خدا وقتی دعا را مستجاب می کند که داعی، به راستی او را بخواند، نه اینکه در دعا رو به خدا کند و دل به اسباب ظاهری داشته باشد و این وقتی صورت می گیرد که امید دعا کننده از همه اسباب ظاهری قطع شده باشد.
نظر شما