سیّد بن طاوس ،جمال عارفان !

اقدامات سید على بن طاوس در دوره فرو پاشى خلافت بنى عباس منجر به این شد که در عین حالى که سلطان ایلخانى قتل عام فراوانى از مردم عراق به ویژه بغداد کرد، ولى عموم شیعیان جان سالم بدر بردند

خبرگزاری شبستان : سیّد على بن موسى بن جعفر بن محمّد بن طاوس از بزرگان امامیّه در قرن هفتم هجرى است که در جلالت قدر و صفاى سیرت و کثرت بصیرت، چون او را کم مى‏توان نشان کرد.  

 او پیش از ظهر روز پنجشنبه نیمه ماه محرّم سال 589 ه. ق. در شهر حلّه چشم به جهان گشود در صبح روز پنجم ماه ذى القعدة سال 664 ه. ق. در گذشت و در کاظمین به خاک سپرده شد . در ابتداى عمر از جدّش جناب ورّام و پدرش سیّد موسى بهره‏هاى دانشى و بینشى فراوان برد.

سپس در حدود سال 625 ه. ق. به شهر بغداد رهسپار شد که در آن زمان مرکز دولت اسلامى آن روزگار بود. مدّت 15 سال در آن شهر توقّف کرد. گرچه او از علماى شیعى بسیار استوار بود که در هیچ شرایطى حاضر نبود از مبانى شیعى عدول کند، امّا سلوک اجتماعى او به گونه‏اى بود که سخت مورد توجّه المستنصر بالله خلیفه عباسى (جل. 623- 640 ه.) بود که خلیفه منصب وزارت را به او پیشنهاد کرد. سیّد بن طاوس در نهایت بیدارى و هشیارى در جواب خلیفه گفت:
«اگر مراد از تعیین او به این منصب این است که بر خلاف مشیّت خدا و رسولش سیر نماید که همانا به این مطلب دست مى‏یابد و فراوان است کسانى که به این منصب قیام کنند. امّا اگر بر وفق مقیاسهاى شرعى عمل کند که دشمنان بسیار پیدا مى‏کند و باید در کار حاکمان مقرّب در پیش روى خلیفه با دلیل و برهان تشکیک کند. و اگر در خلال کارگزارى براى مردم، کار به پیروى از أهل البیت علیهم السلام بینجامد همانا این سیره‏اى نیکو و انتصابى سلیم خواهد بود نه به صورتى که حال امّت اکنون بر طبق آن است».
سید بن طاوس در عین اجتناب زیبا از وزارت و نیز اتمام حجّت بر خلیفه عبّاسى ، ولى از امکانات خود در جهت حال شیعیان- که در آن عصر امکاناتى در اختیار نداشتند-، سخت بهره مى‏برد، در این مورد داستان اسماعیل هرقلى شهره دوران شده است. سیّد بن طاوس در عین تسلّط بر قواعد فقهى و مبانى شرعى- که گواه بر آن آثار او مى‏باشد- در پى مراجعه بزرگان و عالمان به او در جهت پذیرش ریاست شرعى و مناسب دینى آن عصر، از پذیرش ریاست دینى اجتناب مى‏کند. او دلیل این اجتناب را در لابلاى وصیتهایش به فرزندش سیّد محمّد چنین مى‏گوید:
دریافتم که خدا جلّ جلاله در قرآن کریم مى‏فرماید: وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنا بَعْضَ الْأَقاوِیلِ لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْیَمِینِ ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتِینَ فَما مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حاجِزِینَ پس دیدم این تهدیدى از دارنده جهانیان است، پس‏ ناخوش داشتم و از ورود در فتوى ترسیدم، به خاطر دورى از این که دروغى به خدا ببندم و ریاست‏طلبى کنم! مگر این که به وسیله آن به خداى متعال نزدیکى بجویم پس از آن (نیز) روى برتافتم
اقدامات سید على بن طاوس و شیخ سدید الدین پدر علّامه حلى و خواجه نصیر الدین طوسى در دوره فرو پاشى خلافت بنى عباس منجر به این شد که در عین حالى که سلطان ایلخانى قتل عام فراوانى از مردم عراق به ویژه بغداد کرد، ولى عموم شیعیان و برخى از عالمانه عامّه چون ابن ابى الحدید معتزلى شارح نهج البلاغه جان سالم بدر بردند که تفصیل این اقدامات در کتب تاریخ به ویژه عصر فرو پاشى خلافت عباسى مندرج است.

سید بن طاوس در عین حالى که در دوره مستنصر (جل 623- 640 ه.) نقابت طالبیین را نپذیرفت، امّا در عهد هلاکو سه سال و 11 ماه نقیب شیعه در عراق شد.
صفاى سیرت سید بن طاوس باعث شد که از ناحیه مقدسه بذل عنایات فراوانى به او بشود و توفیق بهره‏ورى از شجره ولایت مهدوى در عصر غیبت براى او تا حدودى مفتوح شود.
بزرگانى در مجاورت با سیّد بن طاوس تربیت شدند و از او بهره بردند و مطالب فراوانى از او نقل کردند که از آن جمله‏اند:
1- شیخ سدید الدین یوسف بن على المطهّر پدر علامه حلّى.
2- شیخ جمال الدین یوسف بن حاتم شامى.
3- علامه حلّى جمال الدین حسن بن یوسف
4- شیخ تقى الدین حسن بن داود حلىّ
سید بن طاوس به موجب داشتن کتابخانه مهمّى که بسیارى از کتبى نادر را در اختیار داشته، سخت مورد توجّه است و براى بررسى برخى کتب نایاب در این عصر، از گوشه و کنار آثار سید بن طاوس مى‏توان در مورد آن کتب اطلاعات نسبتا مفیدى بدست آورد.

شیوه نگارش سیّد بن طاوس در برخى از آثارش چنین بود که مطالب را خود معین مى‏کرد و بعد دوستانى داشت که مطالب را برایش مى‏نوشتند، چنان که خود در آخر کتاب مهج الدعوات به این موضوع اشاره مى‏کند و مى‏گوید:
ابن طاوس گوید: در وقت تالیف این کتاب من خود این را ننگاشتم، بلکه دعاها را از کتابها نشان مى‏نمودم و آنها را به کاتب مى‏دادم که آنها را به حسب فهم و قابلیت خود نقل کند و این از جهت شتاب بسیارى بود که داشتم. پس اگر در دعاها غلط یا سهو بسیار یا اندک باشد از زیادتى سرعت و تعجیل خواهد بود.
لذا القابى که در برخى کتب سیّد ملاحظه مى‏شود متعلّق به همان نگارندگان است که با جلالت از سیّد بن طاوس یاد کرده‏اند. فهرست آثار او به شرح زیر است:
«مهج الدعوات و منهج العبادات»، «جمال الأسبوع بکمال العمل المشروع»، «فلاح السائل و نجاح المسائل»، «سعد السعود»، «الامان من أخطار الاسفار»، «الدروع الواقیة»، «الاقبال لصالح الاعمال»، «مصباح الزائر»، «کتاب المجتنى»، «الطرایف فی معرفة المذاهب»، «الاجازات»، «الاصطفاء فی تاریخ الملوک و الخلفاء»، «أنوار أخبار أبى عمرو الزاهد»، «البهجة لثمرة المحجّة»، «التحصین فی أسرار ما زاد على کتاب الیقین»، «التوفیق للوفاء بعد التفریع»، «ربیع الالباب»، «روح الاسرار و روح الاسمار»، «غیاث سلطان الورى لسکّان الثرى»، «الطرف من الانباء و المناقب»، «فتح الابواب بین ذوى الالباب»، «فتح محجوب الجواب الباهر فی شرح وجوب خلق الکافر»، «فرحة الناظر و بحجة الخواطر»، «القبس الواضح من کتاب الجلیس الواضح»، «محاسبة النفس»، «کشف المهجّة لثمرة المهجة»، «الملهوف على قتلى الطفوف» در تاریخ کربلا، «الیقین فی إمرة امیر المؤمنین على بن ابى طالب»، «مهمات فی صلاح المتعبّد و تتمات لمصباح المتهجّد»، «المضمار»،«مسالک المحتاج الى مناسک الحاج»، «فرج المهموم بمعرفة منهج الحلال و الحرام من علم النجوم»، «الملاحم و الفتن فی ظهور الغائب المنتظر»، «کتاب التکلیف»، بسیارى از آثار سیّد بن طاوس به زینت طبع آراسته شده است. ( ر.ک : مهج الدعوات-ترجمه طبسى).
جریان فتواى او به عنوان یک مسأله جالب تاریخى- سیاسى معروف است، زیرا هنگامى که هولاگو بغداد را فتح کرد، دانشمندان را در مستنصریّه گرد آورد، و از آنان در باره این مسأله که: «سلطان کافر عادل افضل است، یا سلطان مسلمان ستمگر؟» استفتا نمود، پس از سکوت همه، سیّد قدس سرّه مبادرت به پاسخ نمود و از روى تقیّه و حفظ جان مسلمین نگاشت: «کافر عادل از مسلمان جائر افضل است» و دیگران نیز به پیروى از وى فتواى او را تأیید کردند.
سیّد بن طاوس از دیدگاه بزرگان‏
1- علّامه حلّى در کتاب «منهاج الصلاة» ‏نگارد: «سیّد سند سعید، رضی الدین علىّ بن موسى بن طاوس عابدترین شخصیّت اهل روزگار خویش بوده است.»
2- شیخ حرّ عاملى، صاحب وسائل الشّیعه در «تذکرة المتبحرّین» مى‏نویسد:
«علّامه حلّى فرموده است: رضی الدین علىّ، صاحب کرامات بوده است، که برخى از آنها را خود وى، و پاره‏اى دیگر را پدرم براى من نقل کرده است.» و نیز در جاى دیگر گفته است: «سیّد رضی الدین، زاهدترین شخصیت روزگار خود بوده است.»
3- علّامه مجلسى در حقّ وى چنین تعبیر مى‏کند: «سیّد نقیب مورد اعتماد و زاهد، جمال عارفان ...»
4- محدّث نورى در باره وى نگاشته است: «سیّد اجلّ اکمل اسعد اورع ازهد، صاحب کرامات باهره، رضی الدین ابو القاسم و ابو الحسن، علىّ بن سعد الدین موسى بن جعفر، طاوس آل طاوس، هم او که اصحاب ما امامیّه (با اختلاف مشارب و طریقه‏شان) در صدور کرامات در باره هیچ کس دیگر غیر از او از متقدّمین از او گرفته تا متأخّرین از او، متّفق الکلمه نیستند ...»
5- تسترى در کتاب «مقابس از او چنین تعبیر مى‏کند:» «سیّد سند بزرگوار و مورد اعتماد، عالم عابد زاهد، طیّب و طاهر، مالک ازمّه مناقب و مفاخر، صاحب دعاها و مقامات و مکاشفات و کرامات، مظهر فیض سنّى و لطف خفىّ و جلىّ حضرت حقّ ...»
6- شیخ عبّاس قمى در باره او مى‏نگارد: «رضی الدّین ابى القاسم، علىّ بن موسى بن جعفر بن طاوس حسنى حسینى، سیّد اجلّ و اورع و ازهد، مقتداى عارفان ... وى رحمه اللَّه مجمع کمالات سامیه حتّى شعر، ادب و انشاء بوده است، و این تفضّلى است که خداوند به هر کس که بخواهد عنایت مى‏فرماید.» هم او چنین تعبیر مى‏کند: «سیّد رضی الدین ابو القاسم، اجلّ و اورع و ازهد و اسعد، مقتداى عارفان و مصباح متهجّدان، صاحب کرامات باهره، و مناقب فاخره، طاوس آل طاوس، سیّد بن طاوس- قدّس سرّه و رفع فی الملأ الأعلى ذکره- ...»
کتاب شریف «فلاح السّائل و نجاح المسائل فی عمل الیوم و اللّیلة» از سید بن طاوس چنان که از نام آن پیداست در باره اعمال عبادى شبانه روز نگاشته شده است، و همان گونه که از مقدّمه مؤلّف بر همین کتاب برمى‏آید، آن را به عنوان یکى از مجموعه کتابهاى دعا تألیف کرده که هر کدام به منظور جمع آورى اعمال خاصّ (سال، ماه، هفته، شبانه روز، و ...) مهیّا شده است.
ولى در رابطه با محتواى کتاب و ویژگیهایى که آن را از دیگر کتابهاى حدیث و دعا ممتاز مى‏کند، توجّه به نکات زیر لازم است:
1- مؤلّف تنها به جمع آورى ادعیه همّت نگماشته، بلکه همان گونه که خود وى در همین کتاب تصریح مى‏فرماید، از بیان نکات و اسرار و مشاهدات شخصى خود در باره مقامات اولیا، و نحوه تحصیل اخلاص در عبادات و پرداختن اعمال از نواقص، و حضور قلب و زدودن حالت غفلت، و به طور کلّى ریز بیان آداب معنوى و اسرار نماز، دعا و سایر اعمال شبانه روز کوتاهى ننموده است، و بى‏جهت نیست که عارفان بلند پایه از او با نام «سیّد المراقبین» و «معلّم مراقبه» یاد مى‏کنند.
2- بیانات مؤلف تقلیدى نبوده، بلکه وى نکاتى را که خود بدان دست یافته و با دل و جان لمس نموده و با سرّ و سویداى خویش چشیده، سالکان طریق الى اللَّه را هشدار داده است.
3- دیگر ویژگى آثار سیّد قدّس سرّه از جمله این رساله آن است که عقل و نقل و عرفان به هم آمیخته است، یعنى وى با تمام مقام علمى و عملى و عرفانى که دارد سر سپرده تامّ بیانات الهى و معصومین علیهم السّلام است و همواره نخست به آنها استشهاد مى‏کند، ولى هنر او در این تمام نمى‏شود، بلکه وى با اندیشه ژرف و ملکوتى خویش، اسرار آیات و روایات را براى اندیشمندانى که حظّى از ذوق و عرفان ندارند تابناک مى‏نماید، و احکام و آداب اسلام را چنان توجیه مى‏کند که هر عاقلى ملزم به اعتقاد و عمل به آن مى‏گردد، با این همه به این نیز بسنده نمى‏کند، بلکه گاه با تصریح و گاه با اشاره، از تجربه شخصى و مشاهده درونى خود پرده برمى‏دارد، و با این کار خواننده را به عمل بر احکام و آداب ظاهرى و معنوى اعمال و عبادات ترغیب مى‏نماید.( کتاب ادب حضور، ترجمه فلاح السائل).


ر.د

پایان پیام/

کد خبر 102544

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha