به گزارش خبرگزاری شبستان و به نقل از ستاد اطلاعرسانی چهاردهمین جشنواره «سینما حقیقت»، «جو برلینگر»، فیلمساز و تهیهکننده آمریکایی که مستندهای جنایی متعددی تولید کرده است در مسترکلاسی که در چهاردهمین جشنواره «سینما حقیقت» به صورت برخط برگزار شد از مستندهای «حقیقی_جنایی» و سریالی گفت: از دو دادگاه قتل مختلف فیلمبرداری کردم که پنج هفته طول کشید، اما در مستندی که ساختم فقط یک ساعت از دادگاه نمایش داده میشود. کل فیلم دو ساعت و نیم است. زمانی که بخواهید پنج هفته مواد خام را به یک ساعت تقلیل دهید، واضح است که مجبور به گرفتن تصمیمات سوبژکتیو میشوید.
او افزود: رویکردی که من برای مقابله با سوبژکتیو بودن به فیلمسازان جوان پیشنهاد میدهم این است که همیشه هر دو طرف داستان را نشان دهید. با تماشاگرها مانند هیات منصفه برخورد کنید و اجازه دهید آنها تصمیم بگیرند. هر دو طرف را نشان دهید و در بیان نقطه نظر خود زیادهروی نکنید تا تماشاگرها بتوانند تصمیم بگیرند و احساس نکنند که نصیحت میشوند. این رویکرد من برای مقابله سوبژکتیو و ابژکتیو است.
او درخصوص شکلگیری ارتباط با سوژه اصلی در مستندهای «حقیقی_جنایی» توضیح داد: اینکه چطور روابطتان را شکل میدهید و تعهدتان به سوژه چطور است، در مستند بسیار اهمیت دارد اما روش من همیشه این است که وجه انسانی را نشان دهم. هرکسی حتی اگر شنیعترین کارها را هم انجام داده باشد، انسان است. بخشی از شکل دادن رابطه با سوژه این است که به آنها مانند آدمهای سهبعدی رفتار کنیم؛ ابلهانه است که فکر کنیم کسی که جرمی مرتکب شده در صد در صد موارد شبیه یک هیولا است. آنها هم انسان هستند و فکر میکنند و مهم است که وجه انسانی آنها را ببینیم.
این مستندساز آمریکایی ادامه داد: این رفتار به معنی آن نیست که کار شنیع آنها را ببخشید یا تایید کنید زیرا کسی که مرتکب قتل شده کار بسیار بدی انجام داده است اما اینکه بتوانید با آنها رابطه برقرار کند بسیار اهمیت دارد تا بتوانید روزنهای درون شخصیتشان و انگیزهاشان را پیدا کنید. در برخورد با قربانیان یک جنایت مسئولیت ویژهای دارید و برای همراهی با داستانهایشان با احتیاط و احترام رفتار کنید، برای تماشاگرها این یک داستان است اما برای قربانی بدترین لحظه زندگیاش بوده است.
برلینگر بیان کرد: زمانی که به مرحله تدوین میرسید، رابطهای که با مجرم یا قربانی دارید را کنار بگذارید و دنبال حقیقت به شکلی که آن را میبینید، باشید. در فیلم «بهشت گمشده» ما با سه نوجوان سروکار داریم که متهم به قتل شیطان پرستانه سه پسربچه هشت ساله هستند. زمانی که پروژه را آغاز کردیم، اطمینان داشتیم که آنها گناهکارند. رابطه قوی با خانواده قربانیها برقرار کردیم زیرا فکر میکردیم، میخواهیم داستان آنها را روایت کنیم. ما یک هفته پس از بازداشت نوجوانها رسیدیم و تمام مراحل دادگاه را فیلمبردای کردیم اما در میانه راه متوجه شدیم که آنها گناهکار نیستند! دادگاهی را دیدیم که در آن مجرم شناخته و یکی از آنها به اعدام و دو نفر دیگر حبس بدون عفو محکوم شدند. در اتاق تدوین رابطه خوبمان با خانواده قربانیها را کنار گذاشتیم و حقیقت که بیگناه بودن نوجوانها بود را به تصویر کشیدیم. قبل از نمایش عمومی فیلم به خانواده مقتولان موضوع را اطلاع دادیم و آنها از ما ناراحت بودند و حتی بعد از تماشای فیلم از ما متنفر شدند. این موضوع تنش و احساسات بدی برای من به همراه آورد زیرا این افراد کودکان هشت ساله خود را از دست داده بودند و بخشی از تسکین آنها این بود که بدانند مجرمان واقعی دستگیر و مجازات شدهاند. سالها طول کشید تا خانواده قربانیان متوجه شوند که نوجوانها بیگناه هستند. رابطه فیلمساز و سوژه، دسترسی به آدمها و همکاری با آنها در ساخت مستند حقیقی بسیار اهمیت دارد.
او در ادامه درباره احساسات شخصی فیلمساز در مستندهای «حقیقی_جنایی» افزود: ساخت فیلمهایی از این دست احساسات مثبت و منفی بسیاری را به دنبال دارد. در «بهشت گمشده» ما سه فیلم در طول سه دهه ساختیم، باور داشتیم نوجوانها بیگناه هستند و بیست سال طول کشید تا آنها از زندان آزاد شوند. ما در این ماجرا خسته نشدیم و به تلاش ادامه دادیم و در آگوست ۲۰۱۱ آنها آزاد شدند. این احساس موفقیت عالی بود. البته احساسات تلخ بسیاری در ساخت مستندهای جنایی واقعی وجود دارد. من تصویر کالبدشکافی و ویدیوی وحشتناک زیادی دیدهام و گاهی این باعث میشود که در مورد وضعیت انسانی دچار شک و تردید شوید.
برلینگر ادامه داد: زمانی که فیلم «بهشت گمشده» را میساختم، دخترم ۱۸ ماه داشت و من ساعتها ویدیوی وحشتناک از شکنجه شدن کودکان و کالبدشکافی آنها میدیدم و بعد از یک روز تدوین به خانه آمدم و دخترم را بغل کردم و نمیتوانستم به چیزهایی که دیدهام فکر نکنم. ساخت آن فیلم زمانی که با وجود دخترم میتوانست برایم بهترین روزها باشد، معصومیت پدرانه را از من دزدید. همیشه به فرزندانم هشدار میدهم احتیاط کنند زیرا دیدهام که انسانها با هم چه میکنند. در ساخت این دست فیلمها لحظات تاریکی هستند که باید تحمل کنید.
این مستندساز عنوان کرد: این فرصت را داشتم که یک سریال مستند و یک فیلم بلند از «تدباندی» بسازم. بازیگر اصلی فیلم زاک افران است و داستان از زاویه دید دوستش تعریف میشود. دوستش لیلی کالینز عاشق تد باندی بود. تمام دوستان کسی که در فیلم جنایت میکند، باور دارند که او فرد خوبی است و نمیتواند جنایت کند. در فیلم خشونت کمی وجود دارد و تا پایان که تماشاگر متوجه میشود او قاتل است من فرصت داشتم با روانشناسی فریب و خیانت را کاوش کنم. افراد بسیاری نمیدانستند تدباندی کیست و در ابتدای فیلم فکر میکنند بیگناه است و این چگونگی عملکرد ذهن یک قاتل سریالی را توضیح میدهد. ما همیشه فکر میکنیم که قاتلان سریالی در همه مواقع هیولا هستند در حالی که این افراد سعی دارند در ظاهر خوب باشند. ما نوارهای صوتی تدباندی را داشتیم که از کودکی خود و نحوه انجام جنایتها میگوید و این به من امکان نگاه کردن به سوژه از زاویه مجرم را داد. خیلیها نقد کردند که نباید به قاتل تریبون داد. من موافقم اما نباید موضوع را فقط از زاویه قربانی دید و باید انگیزه قاتل را هم بررسی کرد.
او درباره اینکه مستندهای سریالی چگونه به پردازش داستان کمک میکنند، گفت: امروز رشد عظیمی اتفاق افتاده و من به آن دوران طلایی مستند سریالی میگویم. با وجود نتفلیکس سریال مستند جان گرفته است. در مستند سریالی زمان بیشتری برای روایت دارید. در مستند سریالی باید ساختار روایی را حفظ کرد.
چهاردهمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» به دبیری محمد حمیدی مقدم، از 25 آذر تا دوم دی 1399 و با توجه به شیوع جهانی بیماری کووید 19 بصورت مجازی و نمایش برخط (آنلاین) با همکاری مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی سازمان امور سینمایی کشور، در حال برگزاری است.
نظر شما